در دنیای متشنج امروز، که امت اسلامی از بسیاری جنبهها در ضعف
و پراکندگی بهسر میبرد، بحث دربارهٔ موضوع «اِعداد و قدرت» نهتنها ضروری،
بلکه حیاتی است.زیرا در چنین وضعیتی، امت برای
مستقل بودن و خروج از ضعف و بازگشت به اقتدار گذشته خود بهعنوان پیشوای ملتها،
نیازمند درک عمیق از واقعیت قدرت و چگونگی کسب قدرت در سطح بینالمللی است.
قدرت حقیقی امتها بر دو رکن اساسی استوار است: قدرت فکری و
قدرت مادی. یعنی قدرت واقعی هر دولت وابسته به قدرت فکری آن است، که از قوت و ثبات
مبدأ و عقیدهای نشأت میگیرد که سیاستها و جهتگیریها بر اساس آن تنظیم میشود.
این مبدأ، نهتنها قدرت سیاسی و اقتصادی را شکل میدهد،
بلکه آمادگی معنوی و انگیزهٔ فداکاری در میان مردم را نیز ایجاد میکند. در کنار
این قدرت فکری، قدرت مادی نیز یک ضرورت است؛ زیرا تحقق اهداف ایدئولوژیک در میدان
عمل، نیازمند امکانات، تجهیزات، سازمان و نیروی بشری متخصص و با انگیزه اسلامی
است. از همینرو، امت اسلامی برای بازگشت به موقعیت اصلی خود، باید هم به احیای
مبدأ و فکر اسلامی بپردازد و هم در جهت آمادهسازی قدرت مادی بر اساس آن فکر تلاش
کند، تا به قدرتی متوازن، زنده، و مؤثر دست یابد که بتواند در برابر چالشهای
جهانی ایستادگی کند و وظیفهٔ خود در حمل این مبدأ به جهانیان را ادا نماید.
امت در سرگردانی؟
در آیه ۶۰ سوره
انفال، الله متعال به بحث اِعداد اشاره کرده و از آن بهعنوان یکی از ابزارهای
قدرت مسلمانان یاد میکند. این اشاره به اِعداد در حقیقت هدفی بزرگتر دارد که بقای
دولت اسلامی، عزت مسلمانان، اظهار دین و نصرت مظلومین است. برخلاف دولت ملتهای
امروز که اِعداد را تنها در جهت دفاع از خود و بهدلیل ترس از تجاوز خارجی میبینند،
در این آیه، اِعداد و قدرت در محور دشمنی با دشمنانی میچرخد که مبتنی بر ارزشهای
اسلامی سنجیده میشود، نه دشمنیها و دوستیهایی که از منافع ملی ناشی میشود. در
همین آیه به لفظ «قوه» بهطور عام اشاره شده است که تمام قوتها اعم از فکری و
مادی را شامل میشود.
در عصر انحطاط امت اسلامی، افراط و تفریط در فهم قدرت به دو
شکل ظاهر شده است: گروهی از مردم، نصرت و قدرت را تنها در ایمان، دعا، و معنویات
خلاصه کردهاند و از آمادگی مادی و ابزارهای واقعی غافل ماندهاند؛ و در سوی دیگر،
گروهی که پس از انقلاب صنعتی، تحت تأثیر هیبت نظامی و اقتصادی کفار قرار گرفتهاند،
قدرت را صرفاً در سلاح، تکنالوژی و تلاش مادی میبینند. اما حقیقت آن است که قدرت
در منطق اسلام، توازنی است میان ایمان و آمادگی مادی؛ و مسلمانان در دوران عزت و
خلافت، این توازن را بهخوبی رعایت میکردند. آنان میدانستند که سبب حقیقی نصر،
تنها الله سبحانه وتعالی است، اما ایمان، صبر، آمادگی، و سازوکارهای مادی را شرایط
تحقق آن نصر میدانستند، نه سبب آن. این درک متعادل، امت را به پیروزیهای بزرگ و
تمدنساز رساند؛ و انحراف از آن، امت را به ضعف، انحطاط و سرگردانی امروز کشانده
است.
در این راستا، قدرت مادی در اسلام هدفی مشخص دارد، که همانا
اظهار دین و حاکمیت جهانی اسلام است. اگر تنها به قدرت مادی اکتفا شود و نسلی
مبتنی بر اسلام تربیت نشود، که این نسل برای رسالت اسلامی خود در تلاش باشد، آنگاه
این قدرت مادی هیچگاه درد این امت را دوا نخواهد کرد. این نسل شاید قدرت مادی
پیدا کند، سلاح، موشک و حتی سلاحهای اتمی بسازد، اما در پس آن رسالتی اسلامی وجود
نخواهد داشت و این قدرت مادی صرفاً برای منافع شخصی، ملی و حتی استعمار به کار
گرفته خواهد شد، همانطور که امروز در سرزمینهای اسلامی شاهد آن هستیم.
سرمایه فکری امت
افکار بزرگترین سرمایه هر امت، بهویژه امتهای نوپا است، و
برتر از سرمایههای مادی و علمی است؛ زیرا حفظ و بازسازی سرمایه مادی وابسته به
افکار است. «اگر سرمایهی مادی یک امت از بین برود، در صورتی میتواند آن را بهسرعت
بازیابد که سرمایهی فکری خود را حفظ کرده باشد؛ اما اگر سرمایهی فکریاش را از
دست بدهد و تنها سرمایهی مادی برایش باقی مانده باشد، این دارایی بهسرعت رو به
زوال میرود و آن امت گرفتار فقر و انحطاط خواهد شد». افکار یعنی توانایی امت
در درک و تحلیل واقعیتها و استخراج احکام آنها بر پایه معلومات و روش تفکر
سازنده. سرمایه فکری واقعی زمانی است که امت بتواند به مسائل سیاست، اقتصاد، تعلیم
و سیاست داخلی و خارجی از دیدگاه اسلام بیندیشد و رسالت جهانی خود را بشناسد و
برای آن آماده شود.
اگر مسلمانان با ایمان راسخ، زندگی خود را بر اساس هدف رسیدن
به جنت سامان دهد و باور داشته باشد که هر قدم در راه اِعداد و قدرتمند ساختن امت
اسلامی عملی خیر و مستحق پاداش جنت است، چنین امتی هرگز حقیر و ذلیل نخواهد بود.
چنانکه در حدیثی از سنن ابیداود، ترمذی و نسائی آمده است: «الله سه نفر را بهخاطر
یک تیر وارد جنت میکند: کسی که آن را با نیت خیر میسازد، تیرانداز، و کسی که تیر
را به تیرانداز میدهد.»
فکر و عقیده در حقیقت سرمایه اصلی و اساسی هر امت است و این
موضوع در امت اسلامی بهویژه دارای اهمیت ویژهای است. مبدأ اسلامی به دلیل اینکه از طرف خالق متعال و مطابق با فطرت
انسانی است، یک سرمایه اساسی و قدرت بنیادی برای جامعه مسلمانان پنداشته میشود.
این فکر، همان عقیدهای است که به امت اسلامی توان میدهد تا در برابر چالشها
ایستادگی کند و در مسیر رسالت خود که همان اقامه دین و اظهار جهانی آن است، حرکت
کند. از آنجا که این فکر به صورت طبیعی با فطرت انسانها همخوانی دارد، سبب میشود
که مسلمانان در جهت تحقق آن به فداکاری، تلاش و جهاد بپردازند، زیرا میدانند که
در این راه نه تنها رضایت الله متعال را جلب میکنند بلکه از دنیای فانی به سوی
جنت جاوید هدایت میشوند. بنابراین، فکر اسلامی یک سرمایه الهی است که همواره باید
محور حرکت امت اسلامی قرار گیرد.
نصرت الهی و تربیت نسلی مؤمن
قدرت فکری، همان مبنای عقیدتی و ایدئولوژیکی است که دولت
اسلامی از آن نمایندگی میکند و جامعه بر اساس آن تربیت میشود. نصرت و قدرت تنها
از سوی الله متعال است، و به کسانی داده میشود که مؤمن حق باشند، به او توکل
کنند، و برای رسالت اسلامی که اقامه و اظهار دین است، تلاش و مبارزه کنند. به همین
دلیل، تربیت نسلی مؤمن که در مسیر عقیده اسلامی حرکت کند، شرط اساسی برای جلب نصرت
الهی است. همانطور که در قرآن آمده است، نصرت مؤمنین حقی بر الله متعال است "وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ" و خداوند این نصرت را برای کسانی میفرستد که در راه دین او
مجاهدت کنند و بر اصول اسلامی پایبند باشند.
الله متعال در قرآن کریم به اسالیب مختلف نصرت اشاره میکند که
مختص به مؤمنین است و برای قدرتمند شدن و پیروزی یک جامعه و امت ضروری میباشد.
این اسالیب شامل ایجاد فرصتها و توفیق استفاده از آن، ثبات در مقابل دشمنان (فَثَبِّتُوا
الَّذِينَ آمَنُوا)، انداختن رعب در دل دشمنان (سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ
الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ)، اطمینان قلبی برای مؤمنان (وَلِتَطْمَئِنَّ
بِهِ قُلُوبُكُمْ)، کمک با ملائکه (أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ
الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ)، دور ساختن از رجز شیطان (وَيُذْهِبَ عَنكُمْ
رِجْزَ الشَّيْطَانِ) و در کنار اینها، حوادث طبیعی نیز از اسالیب کمک الهی
برای مؤمنان به شمار میآید. این اسالیب، که در قرآن به آن اشاره شده، به مؤمنین
قدرت میدهد تا در برابر دشمنان ایستادگی کنند و پیروز شوند. بنابراین، بهدست
آوردن نصرت الهی نیازمند تربیت نسلی مؤمن است که در برابر مشکلات ایستادگی کرده و
در هر حال تنها از الله متعال بترسد.
تقوی و بصیرت در تصمیمگیریها
یکی از رمزهای پیروزی در سیاست اینست که یک نسل و یا رهبران آن
تصامیم حکیمانه بگیرند و بصیرت تفکیک میان خوب و بد را داشته باشند. ایمان و تقوی
موجب میشود که الله متعال به چنین قومی بصیرت و قدرت تفکیک میان حق و باطل، خیر و
شر و خوب و بد را بدهد. چنانکه در قرآن آمده است: «إِن تَتَّقُوا اللَّهَ
يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا» (الأنفال 29)، یعنی تقوی موجب میشود که مؤمنان
قادر به تشخیص مسیر درست و تصمیمات صحیح باشند. همچنین قدرت فکری باعث میشود که
جامعه از مکر الله بترسد و بر پیروزیهای خود مغرور نشود، بلکه همواره در تمامی
کارهای خود تنها از خداوند متعال بترسد و هیچ وقت از اهداف الهی عقبنشینی نکند.
قدرت نرم
قدرت نرم به معنای غلبه بر فکر دشمن و نفوذ در افکار عمومی
جهانی، بهویژه در جوامع کفری است. این قدرت زمانی محقق میشود که اسلام بهدرستی
تطبیق گردد و زندگی اسلامی احیا شود؛ بهگونهای که شیوهی زندگی، عدالت، تمدن و
سبک سالم و فطری حیات در جامعه اسلامی، الگوی قابل توجهی برای جهانیان گردد. در
نتیجه، این نظام زندگی اسلامی با تفکر و سبک زندگی لیبرال به مقابله برمیخیزد، آن
را به چالش میکشد و شکست میدهد و موجب میشود که ملتها و جوامع مختلف بهسوی
فکر، فرهنگ و سبک زندگی اسلامی جذب شوند و همه به سوی آن بشتابند.
از طرف دیگر سرمایه فکری و قدرت نرم باعث میشود که یک جامعه
اسلامی با ارزشهای ایمانی شکل بگیرد و الله متعال به خاطر ایمانشان آنها را
نصرت دهد. همچنین این قدرت فکری موجب شکلگیری جامعهای فعال، با هویت و انگیزه میشود
که در برابر دشمن از هیچ مانعی نمیترسد، شهادت را دوست دارد و برای قدرتمند شدن
امت اسلامی شور و هیجان فوقالعادهای دارد. این جامعه، در مسیر تحقق اهداف اسلامی
و در جستجوی رضایت رب خود حرکت میکند، چرا که به جنت ایمان دارند و از دوزخ میترسند.
این سرمایه اساسی امت اسلامی است که موجب زنده شدن و تلاش برای پیشرفت در مسیر
الله میشود. از سوی دیگر، این سرمایه فکری و قدرت نرم به امت اسلامی کمک میکند
که مسیر خود را پیدا کند و تمامی وسائل و اسالیب را در جهت تحقق اهداف اسلامی و
رهبری بشریت به سوی اسلام به کار گیرد. همانطور که در قرآن آمده است: «وَقَاتِلُوهُمْ
حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ» (الأنفال
39)، این رسالت امت اسلامی است که برای اقامه دین اسلام و رهبری بشریت به سوی
اسلام تلاش کند و برای تحقق این هدف باید در جستجوی شرایط و امکانات لازم باشد.
اساسگذاری نظام تعلیمی مبتنی بر اسلام
در نظام تعلیمی اسلامی، قدرت نرم و سخت باید عملی شود و نسلهای
آینده باید بر اساس آرمانهای اسلامی تربیت شوند. اسلام نهتنها به بعد معنوی و
دینی افراد توجه دارد بلکه اهمیت ویژهای برای تربیت نسلهایی که «عدو الله و
عدوکم» را بشناسند، رسالت امت برای رهبری بشر را درک کنند و در این راه مفکرین
و متخصصین را تربیت کند، قائل است. به همین دلیل، آموزشهای دینی باید از کودکی
شروع شود تا جوانان با اصول اسلامی آشنا شوند و بر اساس آن در زندگی خود تصمیم
بگیرند. در تاریخ اسلام، بزرگترین فاتحان و رهبران از همان دوران کودکی تحت تربیت
اسلامی و تحقق آرمانهای آن قرار میگرفتند و این تربیت به آنها این امکان را میداد
که در جبهههای جنگ به پیروزی دست یابند. برای مثال، صلاح الدین ایوبی، سلطان محمد
فاتح و غیره در دوران کودکی مبتنی بر اسلام و آرمانهای آن تربیت شدند و در راه
احیای دین و فتوحات عظیم اسلامی حرکت کردند.
فاصله میان ایدئولوژی و تکنالوژی
در کشورهایی مانند افغانستان، هنوز فاصلهای میان مدارس دینی و
مکتبهای عمومی وجود دارد که به نحوی به معنی جدایی میان دین و دنیا است. این
فاصله، تفکیک ایدئولوژی و تکنولوژی را نیز ایجاد کرده است و مفکوره رجال دین و
رجال دنیا را تقویت نموده است. امروزه نه مدارس و نه مکاتب ما توانایی تربیه و رشد
شخصیتهای اسلامی را دارد که هم دغدغه دین داشته باشند و هم مجهز با تخصص اساسی در
علوم باشند. این ضعف اساسی باید جبران شود و سیستم واحد تعلیمی و تحصیلی بنا نهاد
شوند تا در نتیجه آن، نسلهایی که در مکتبها
و پوهنتونها تربیت شدهاند، باید برای اهداف بلند اسلامی استفاده شوند و نباید بهعنوان
نسلهای غیرمفید یا «حقیر» دیده شوند. از سوی دیگر، علم دنیا همانند علم دین در
راستای خدمت به اهداف اسلام است و مسلمانان باید در تمام رشتهها، از جمله فیزیک،
کیمیا و غیره، برای رضایت الله متعال تلاش کنند.
خانوادهها و تربیت نسل
خانوادهها باید فرزندان خود را برای اِعداد امت تربیت کند، نه
برای کسب تخصصها که تنها برای منفعت شخصی یا مالی تحقق یابد. نسلهای امروز باید
بدانند که تلاشهای علمی و نظامی آنها باید برای قدرت و عظمت اسلام باشد. باید
ذهنیت اشتباهی که در برخی جوامع وجود دارد که رضایت الله متعال تنها در علم دین
است، کنار گذاشته شود. برای مثال، کسی که در رشته فیزیک،کیمیا یا ساختن اتم، موشک
و تجهیزات و سلاحهای مدرن تحصیل میکند تا با استفاده از این علمها به قدرت
اسلام بیفزاید، در حقیقت در مسیر رضایت الله متعال حرکت میکند و این عمل وی مثل
روزه و نماز انجام یک حکم شرعی حساب میشود. این طرز تفکر باید در تمام نسلها
گسترش یابد تا تمام مسلمانان در هر زمینهای که فعالیت میکنند، از علم و مهارتهای
خود برای نصرت دین اسلام بهرهبرداری کنند. دولت باید از تمام مراکز تبلیغاتی مثل
رسانه، مساجد و غیره اسالیب برای ذهنیتسازی خانوادهها استفاده نموده و همچنان
برای ارزشمند ساختن رشتههای ساینسی نزد جامعه، باید سرمایهگذاری نموده و
مبتکرانه اقدام کند.
تربیت نظامی از ۱۵ سالگی
در نظام تعلیمی اسلام، باید از سنین نوجوانی، خصوصاً از ۱۵ سالگی، تربیت نظامی آغاز شود تا نسلهای آینده برای دفاع از
اسلام و گسترش آن آماده شوند. امروزه پرداختن به قتال در قالب شرعی که به مغلوب
ساختن دشمن و فتح سرزمینها منجر شود، بدون تمرینات نظامی ممکن نیست و این تمرینات
جزء واجب شرعی به حساب میآید. بر اساس قاعده شرعی: "هر آنچه که واجب بدون آن
محقق نمیشود، پس آن خود واجب است"، تمرینات نظامی نیز بهعنوان جزء واجب
برای آمادهسازی برای قتال شمرده میشود. این دستور به قتال شامل هر آن چیزی است
که قتال را ممکن و تسهیل میکند، از جمله آمادهسازی نظامی. خداوند متعال در آیه ۶۰ سوره انفال میفرماید: "وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَّا
اسْتَطَعْتُمْ مِن قُوَّةٍ" (الأنفال: ۶۰)، که به معنی آمادهسازی هر آنچه در توان داریم برای دفاع و
قتال است. این آمادهسازی شامل تمرینات نظامی و مهارتهای نظامی است که زمینهساز
عملی شدن قتال میشود، مانند تجهیزات، ادوات و مهمات نظامی. در این راستا، سوق به
خدمت عسگری و سازماندهی نیروها بهصورت اردوی منظم نیز فرض کفایی است، زیرا این
به معنای ایجاد مجاهدینی است که بهطور مستمر آماده جهاد باشند و به مقتضیات آن
پرداخته و بهطور دائم در جهاد و آمادگی برای دفاع از سرزمینها شرکت کنند.
تحت چتر دولت اسلامی، در هر خانواده مجاهدی خواهد بود با سلاحی
منحصر به خودش و در آن خانه شیطان راه پیدا نخواهد کرد. چنانچه، پیامبر اکرم (صلى
الله عليه وسلم) در حدیثی فرمودهاند: «إن الشيطان لا يقرب صاحب فرس ولا داراً
فيها فرس عتيق» یعنی: «شیطان به صاحب اسب یا خانهای که در آن اسب اصیل باشد
نزدیک نمیشود.» در گذشته اسب وسیله جنگی بود. یعنی در این حدیث به اهمیت نگهداری
اسبهای جنگی و آمادگی نظامی در خانهها اشاره دارد. امروز نیز باید خانهها و
خانوادهها با اسلحه و آمادگی نظامی تجهیز شوند تا از شر شیطان محفوظ بمانند.
تمرکز بر اقتصاد صنعتی و اولویت دادن به صنعت نظامی
اقتصاد صنعتی، بهویژه در حوزه نظامی، نیازمند توجه به چندین
عامل کلیدی است. ابتدا، سرمایهگذاری در زیرساختهای تولیدی و ظرفیتهای داخلی از
اهمیت بالایی برخوردار است. معادن و منابع طبیعی نباید تنها به فروش برسند بلکه
باید به صنعت و تولید داخلی برای تأمین نیازهای جامعه و تقویت زیرساختهای نظامی و
اقتصادی تبدیل شوند. همچنین، توسعه فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی و اینترنت
اشیاء در صنعت نظامی، برای بهبود ارتباطات و تصمیمگیریهای خودکار ضروری است.
علاوه بر این، نیروی کار ماهر و آموزشدیده در حوزههای نظامی و صنعتی باید توسعه
یابد. نهایتاً، این اقدام باید امتمحور باشد و از تمام ظرفیتهای امت باید
استفاده شود.
در راستای تقویت قدرت سخت، باید مراکز تحقیقاتی در زمینههای
نظامی، علمی، اقتصادی و فنی تأسیس شود. این مراکز باید به تولید فناوریهای
پیشرفته و ابزارهای دفاعی کمک کنند. همچنین، این مراکز میتوانند در زمینههای
تحقیقات علمی و توسعه کمک کرده و خودکفایی صنعتی را تضمین کنند.
تدوین استراتژی
برای تحقق اهداف بلندمدت و تقویت قدرت نرم و سخت، استراتژی
جامع و درازمدت باید تدوین شود. این استراتژی باید شامل تمامی جنبههای اقتصادی،
نظامی، علمی و ایدئولوژیک باشد و مسلمانان را در مسیر تحقق اهداف مشترک خود هدایت
کند. این استراتژی باید بهطور منظم و با نظارت دقیق پیادهسازی شود تا امت اسلامی
بتواند در برابر تهدیدات و چالشهای مختلف ایستادگی کند و به قدرت جهانی دست یابد.
همه تلاشهای نظامی، علمی، اقتصادی و مبدئی باید از هر نوع
تمایل شخصی، معیارهای ملی و وطنی فارغ بوده و مبتنی بر رجوع به الله متعال و امت
مسلمه باشد. همانطور که الله متعال فرموده است: «حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ
اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (آل عمران: ۱۶۰)، مسلمانان باید در تمامی عرصهها از الله متعال مدد جویند و
به کمک امت اسلامی در جهت تحقق اهداف اسلامی قدم بردارند.
در نهایت، از تمام امت اسلامی و همه افراد، احزاب و نهادهای آن
تقاضا دارم که برای اِعداد امت از هیچ نوع توانایی ابا نورزند. آنها باید تمامی
امکانات مالی، جانی و استعدادهای خود را در این راه به کار بگیرند و هرگونه
اختلافات خود با دولتها را در این امر نادیده بگیرند، چرا که این پروژه، پروژه اِعداد
امت است. هدف از این اقدامات، آن است که الله متعال ما را مستحق نصرت خویش بداند و
با تأسیس خلافت راشده ثانی این اِعداد به کمال خود برسد. در آن زمان، امت اسلامی
آماده خواهد بود تا رسالت جهانی خود را به نحو احسن انجام دهد.