سخنگوی حکومت افغانستان روز چهارشنبه، ۲۵ دسمبر،
به خبرگزاری فرانسه اعلام کرد که حملات هوایی پاکستان در ولایت پکتیکا ۴۶ کشته
برجای گذاشته است. این در حالی است که وزارت دفاع حکومت افغانستان وعده داده است
انتقام این حمله را از پاکستان خواهد گرفت.
جای تأسف است که قویترین ارتش جهان اسلام و
دارنده سلاح اتمی، تحت عنوان «مبارزه با تروریزم»، مردمان ملکی من جمله کودکان و
زنان را در افغانستان هدف قرار میدهد. این در حالی است که در پیش چشم جنرالان پاکستانی،
دولت یهود برای بیش از یک سال مسلمانان فلسطین، لبنان و سوریه را به وحشیانهترین
شکل ممکن به خاک و خون کشانده است. همچنین، سرکوب مسلمانان هند و اشغال کشمیر
توسط دولت مودی ادامه دارد، اما نظامیان خائن پاکستانی بدون کوچکترین واکنشی این
جنایات را نظاره میکنند.
پاکستان دولتی مزدور امریکا در منطقه است. آنچه دولت پاکستان را به چنین اقدامات بزدلانهای
واداشته، نقش جدیدی است که امریکا برای این حکومت تعریف کرده است. امریکا ارتش
پاکستان را به درگیری با مسلمانان قبایل و مجاهدین افغانستان در امتداد خط دیورند
وادار کرده است. این سیاست در حالی اجرا میشود که دولت هندوگرای مودی به راحتی به
آزار و اذیت مسلمانان در هند پرداخته و کشمیر را بدون هیچ مزاحمتی اشغال کرده است.
این اقدامات به منظور ایجاد اطمینان خاطر برای هند از سوی مرز با پاکستان و تأمین
آرامش هند در چارچوب استراتژی امریکا برای مهار چین انجام میشود. بنابراین، درگیریهای
اخیر میان دو طرف مسلمان، ریشه در سیاستهای منطقهای امریکا دارد که توسط حکام
خائن پاکستان به اجرا درمیآید.
مجاهدین افغانستان، مجاهدین قبایل و کسانی از جنرالان
مخلص در ارتش پاکستان که قربانی سیاست های حکام مزدور پاکستان شده اند باید به جای
گرفتار شدن در احساسات نشنلیستی و قربانی شدن برای سیاستهای خائنانه حکام، مسیر
صحیح و شایستهای را برگزینند. در این مقطع حساس، هیچ کاری
مهمتر از دفاع از مسلمانان مظلوم جهان و آزادسازی کشمیر اشغالی وجود ندارد. واجب
است که خط سرطانی دیورند از بین برده شود و تمام انرژی و قدرت مسلمانان در راستای
دفاع از مسجدالاقصی، فلسطین، کشمیر و سایر سرزمین های اشغالی متحد گردد.
بنابراین، حکام افغانستان باید رویکردی متفاوت از
حکام جمهوریت گذشته در پیش گیرند. آنها نباید احساسات نشنلیستی را برانگیخته یا
همچون حکام خائن پاکستان به تهدیدهای متقابل و واکنشهای مشابه دست بزنند. سیاست
در اسلام به معنای پیشبرد رسالت انبیاء است و پس از ختم نبوت پیشبرد این رسالت به
امت اسلامی منتقل شده. بناً دولتداری مسلمانان باید بر همین رسالت استوار باشد. سیاست
خارجی در اسلام، حمل اسلام و هدایت بشر را شامل میشود و این مفهوم اساسی در سیاست
اسلامی است. واکنشهای احساسی و مبتنی بر منافع ملی و وطنی نهتنها با رسالت اسلامی
مرتبط نیست، بلکه در تضاد آشکار با آن قرار دارد.
راهحل اساسی این است که تا زمانی که نقشه سیاسی
منطقه از نظم دولت-ملت به دولت خلافت تغییر نکند و دست حکام خائن و جنرالان دستنشانده
از سرنوشت امت کوتاه نشود، چنین فتنههایی ادامه خواهد داشت. پایان دائمی این درگیریها در وحدت افغانستان، پاکستان و آسیای
میانه تحت چتر دولت واحد خلافت بر منهج نبوت است. خلافتی که ظرفیتهای فکری،
سیاسی، نظامی و اقتصادی منطقه را یکپارچه کرده و مسلمانان را به یک قدرت جهانی
تبدیل خواهد کرد.
إِنَّ
الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا
فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِیقِ (البروج، 10)
کسانی
که مردان و زنان مؤمن را شکنجه کردند (یا وحشیانه کشتند)، سپس توبه نکردند، برای
آنان عذاب جهنم و عذاب آتشسوزان است.