محکمهی عالی روسیه به تاریخ ۱۷ آپریل ۲۰۲۵ ممنوعیت فعالیت نظام حاکم را که در سال ۲۰۰۳م منحیث
گروه تروریستی شناخته شده بود به حالت تعلیق درآورد. همچنان مسؤل سرویس اطلاعات
خارجی روسیه به تاریخ ۱۸ آپریل ۲۰۲۵ در نشست تحت عنوان «افغانستان، اتصال
منطقهای، امنیت و توسعه» در مورد نقش ژئوپلتیک این سرزمین یاد کرد، و اقدامات
قدرتهای غربی در افغانستان را خصمانه خوانده و بیان داشت؛ روسیه در حال حذفِ نظام
حاکم از فهرست گروههای تروریستی است.
بدون
شک دولت روسیه از لحاظ عقیده اسلامی و از لحاظ تاریخی و سیاسی از جمله بزرگترین
دشمنان امت اسلامی در پهلوی امریکا، چین، بریتانیا، فرانسه و دولت یهود (اسرائیل)
به شمار رفته و حتی تاریخ دشمنی آن بیشتر از تاریخ بمیان آمدن بعضی دولتهای
اروپایی و غربی میباشد. در دوران روسیه تزاری با اشغال سرزمینهای بزرگ
ماوراالنهر (آسیای میانه)، قفقار و جنگهای خونین با خلافت عثمانی در سرزمینهای
بالکان، در دوران حاکمیت کمونیزم و تقسیم مرزی و ظلم بیرحمانه در سرزمینهای
آسیای میانه و قفقار، و نیز در دوران روسیه پسا کمونیزم همراه شدن با سیاست خارجی
امریکا در جنگ علیه اسلام (جنگ علیه تروریسم)، جنگ با مجاهدین چیچن و همکاری هوایی و لوژیستکی با ناتو و
امریکا در از بین بردن حاکمیت اولی نظام فعلی در افغانستان در سال ۲۰۰۱، همکاری با نظام دیکتاتور بشار در سوریه و قتل
عام مردم آن، دولت روسیه دشمنی خویش را علیه اسلام و مسلمانان بوضوح نشان
داده است؛ دشمنی که بیش از پنجصد سال از
آن میگزرد.
پس
از حاکمیت مجاهدین افغانستان در سال ۲۰۲۱ و
بمیان آمدن نظام حاکم در این سرزمین، روسیه با توجه به حفظ تعامل با این نظام
کوشیده است از کانالها و پلتفرمهای متفاوت نگرانیهای خویش را پیرامون افغانستان به نمایش بگذارد. به طور مثال
روسها تلاش کردهاند تا از طریق مقامات نظامی و امنیتیاش و نیز از طریق سازمان
منطقوی به نام پیمان امنیت جمعی رویکرد سختتری نسبت به نظام حاکم نشان دهند. از سوی
دیگر به واسطه مقامات ملکی و سیاسی خویش رویکرد نرمتر در قبال نظام فعلی داشته
باشند. آنچه که از سیاست روسها در شرایط
فعلی پیداست، با توجه به مصروفیت نظامی، امنیتی و سیاسی آنان در اوکراین، دولت
روسیه خود را محتاطتر در آسیای میانه دیده و نمیخواهد به جبههای خطر و بیثبانی
دیگری که منافع آنان را درین منطقه به چالش بکشد، مواجه شود. منطقهای که از سالها
ظلم نظامهای دیکتاتوری و خاندانی خسته شده و میخواهند زندگی اسلامی تحت سایه
نظام اسلامی داشته باشند. این نشان میدهد
که با بهمیان آمدن نظام حاکم، روسها از قوت بالقوه در افغانستان نگراناند و نمیخواهند
تجربه افغانستان که آن سقوط نظام جمهوریت است، به کشورهای آسیای میانه سرایت کند.
به همین دلیل هر از چند مدتی روسها با دولتهای آسیای میانه در آن سوی مرز آمودریا
تمرینات نظامی انجام داده و امنیت مرزی خویش را تقویت کردهاند.
از
طرف دیگر روسها هنوز هم خود را جزء قدرتهای جهانی دیده و تلاش مینماید تا این
نگاه را به کشورهای منطقه القا نموده و کوشش کرده روابط نزدیکی با افغانستان داشته
و یک گام جلوتر در زمینه حذف دولت فعلی از گروههای تروریستی برداشته است.
در بیانیه وزارت خارجه
روسیه، آمده است: "به رغم تعلیق طالبان از فهرست سازمانهای تروریستی این
کشور، مسکو همچنان تابع تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل بر مقامهای طالبان است،
و تغییری در تعهدات بینالمللی مسکو از تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل ایجاد
نمیکند."
این
اعلامیهها و اقدامات سیاسی و نظامی نشان میدهد که روسها بازی دوگانه را در قبال
نظام حاکم افغانستان اتخاذ کردهاند. بازیی که در آن روسها از روابط نزدیک سیاسی،
تجاری و اقتصادی با نظام فعلی یاد کرده ولی در عقب دروازهها این روابط و تعامل
غیررسمی را منحیث برگ برنده برای بازسازی هویت خویش در قبال قدرتهای نظیر امریکا
و اروپا نشان میدهد. در عین حال به تعهدات بینالمللی و قطعنامههای شورای امنیت
سازمان ملل خود را پابند میسازد. همچنان با این اقدامات سعی بر آن دارد تا از
طریق تعامل نزدیک با نظام حاکم در زمینه مهار مجاهدین آسیای میانه مستقر در
افغانستان، وصل ترانزیت و تجارت با آسیای میانه از نگرانیهای امنیتی و اقتصادی
خویش که زمینهساز بیثبانی خلاف منافع آن در منطقه است، فارغ باشد.
در اخیر نباید فراموش کرد، پس از خروج ناتو و امریکا
از افغانستان روسها این خروج را فرصتی میبییند تا بتوانند جایگاهشان را در
افغانستان بدست آورند.
بادرنظر
داشت وضعیت جهان که در یک حالت ناآرامی و دینامیک قرار دارد، روسها به سان قدرتهای
کفری به سیاست پراگماتیک در قبال افغانستان روی آوردهاند. سیاستی که در صورت
تغییرات منطقوی در آینده بتوانند حداقل تدابیر را دست سنجش نمایند. پس بر دولت
فعلی واجب است که واقعیت سیاستهای روسیه را شناخته و در روشنایی شریعت اسلام به جای
آنکه مدغم در این نوع سیاستهای دشمن گردند، استراتیژی شان برای مهار این نوع
سیاستها اتخاد نموده و برای آزادسازی سرزمینهای اسلامی و آسیای میانه از زیر ظلم
نظامهای دیکتاتور و مزدور شان، اقدام کنند. این استراتیژی بدست نمیاید جز آنکه
مجاهدین افغانستان با تجربهی چندین دهه جهاد بخاطر برپایی و اقامهی دولت خلافت
راشده ثانی اقدام کنند الله سبحانه وتعالی
میفرماید:
وَمَا لَكُم لَا تُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ
وَٱلمُستَضعَفِينَ
مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلوِلدَٰنِ ٱلَّذِينَ
يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخرِجنَا مِن هَٰذِهِ ٱلقَريَةِ ٱلظَّالِمِ أَهلُهَا
وَٱجعَل
لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا وَٱجعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا
و [ای مؤمنان و ای مجاهدین]
شما را چه شده است که در راه الله و [برای یاریِ] مردان و زنان و طفلان مظلوم قتال
نمیکنید؟ همان کسانی که میگویند: «پروردگارا، ما را از این سرزمینی که اهالی آن [ حکومتهای آن] ستمکارند بیرون ببر و از سوی خویش
برای ما ولی و صاحب امری قرار بده و از جانب خود نصرت برایمان بگمار». سوره نساء آیه ۷۵