سخن هفته: نخستین سالگرد حماسهای 7 اکتوبر و حملهی یهود بر غزه و لبنان؛ دشمن معلوم است، خاین کیست؟!
از حملهی «هفتم اکتوبر» معروف به «طوفانالاقصی» بر قلبِ کیان یهود
که توسط مجاهدین فلسطین انجام شد، دقیقاً یک سال میگذرد. حملهای که ترس و وحشت
را بر دستگاه –به اصطلاح شکستناپذیرِ- نظامی
و استخباراتی یهود بوجود آورد که نظیرش حتی در سه جنگ میان اعراب و دولت یهود دیده
نشده است.
به دنبال آن اشغالگران یهود با حمایت مستقیم امریکا و اروپا، قتلعام
مسلمانان بیدفاع غزه را راهاندازی کردند. در این میان آنچه را که «نتانیاهو»
رهبر اشغالگران، نابودی کامل مجاهدین ترسیم کرده بود، به آن دست نیافت. اکنون
مجاهدین شجاعانه به جهاد و مبارزهی خویش در برابر اشغالگران ادامه داده و با تمام
توان در مقابل آنها ایستادگی مینمایند. تا جایی که اشغالگران یهود تاکنون
نتوانستهاند اسیران شان را به طور کامل آزاد سازند.
جدا از اینکه اشغالگران یهود اهداف شان را در غزه بدست نیاوردند،
اما این ناکامی آنها و نیز قتلعام اطفال و غیرنظامیان منجر به مخالفتهای زیاد
در سراسر جهان علیه یهود شده است. اشغالگران برای آنکه بتوانند ناکامیهای شرمآور
شان را در غزه پنهان کنند، به اشاره سبز امریکا وارد جنگ دیگر علیه گروه مورد حمایتِ
ایران در لبنان شدند. سوال اساسی این است که چرا امریکا همان طور که برای
اشغالگران یهود در قتلعام مردم غزه دستِ باز داد، بعد از 18 سال برای حمله به
اهداف حزبالله، دستِ باز داده است؟ جواب این سوال و تحرک جنگی کیان یهود در مقابل
حزبالله را میتوان در پالیسی امریکا در قبال خاورمیانه و قمارسیاسی با دولت ایران
مشاهده کرد!
دولت امریکا از زمان ریاستجمهور دونالدترامپ سعی کرده است تا نظم
خاورمیانهی جدید با محوریت دولت یهود را شکل دهد. نظم جدید این را میطلبد تا
دولتهای مزدور عرب، هرگونه روابط سیاسی، اقتصادی، نظامی و استخبارتی شان را با یهود
تأمین کرده و تسلط آن را بر سرزمین مقدس فلسطین به رسمیت بشناسند. عدهای از این
دولتها تا کنون به این روند لبیک گفته، و نه تنها اینکه روابط نزدیک را با یهود
برقرار کردهاند، بلکه امنیت یهود را همانند امنیت خود دیده و از آن در برابر
هرگونه تهدیدی محافظت میکنند.
حکومت بایدن با درنظر داشت عادیسازی روابط میان حکام عرب و کیان یهود
در این مسیر گامهای عملی را برداشته است؛ گامهایی که برای یهود جایگاه قهرمان و
قدرتِ برتر را در منطقه بدهد. آنچه که تاکنون در مقابل این پالیسی قرارداشت و
قبلاً امریکا بوسیله آن نوعی توازن قدرت را در خاورمیانه حفظ کرده بود، حضور بعضی
از گروههای مورد حمایت ایران در منطقه بود. برای همین از سرگیری روابط میان ایران
و عربستان سعودی کاری ضروری بود تا سطح تنشها میان این دولتهای رقیب از میان
برود. از طرف دیگر جنگ یمن با فشارهای امریکا طوری به پایان رسید که ایران خود را
برای نظم جدید خاورمیانه آماده کرده و در آن نقش داشته باشد.
یکی از چالشهایی که دولت ایران، حکام عرب و نیز کیان یهود در مقابل
خود میبینند موجودیت بعضی از گروههای مورد حمایت ایران در خاورمیانه میباشد که
ایران سالیان سال آنها را تجهیز و حمایت کرده است. از نظر امریکا، اکنون زمان آن
رسیده تا ایران دیدگاهش را در رابطه به گروههای مورد حمایتش از جمله حزبالله تغییر
دهد، که دیگر تهدیدی هرچند غیرفعال در مقابل یهود نباشد. به همین خاطر نیاز است تا
ایران دست از حمایت نظامی فعالِ این گروهها خصوصاً حزبالله بردارد و آن را از
گروههای شبهنظامی به گروههای سیاسی مبدل سازد. در مقابل احتمالاً تحریمها
برداشته شده، مذاکرات هستوی از سرگرفته شود و ایران به تجارت منطقوی و جهانی وصل
گردیده و فشارهای موجود کاهش یابد.
نتانیاهو با استفاده از این شرایط و نیز خیانت ایران به گروههای
مورد حمایتش، با جرأت تمام دست به حملات هدفمند؛ مانند: انفجار پیجرها، ترور حسن
نصرالله و نیز رهبران رده بالای نظامی آن در ظرف 9 روز و سرانجام دست به حملهی زمینی
به جنوب لبنان زد. در این میان آنچه که ایران جهت فریب اذهانعامه به آن واکنش
نشان داد، پرتاب بیش از دوصد موشک بود که تلفاتی را در پی نداشت.
با آنکه قدرت موشکی ایران و توان نظامی آن ظرفیت این را دارد تا بر
قلب کیان یهود حمله نموده و آن را از میان بردارد؛ اما حکام ایران به هیچ وجه و در
طول 46 سال این کار را انجام نداده و انجام نخواهد داد. زیرا نظام آخوندی آن حتی
بخاطر کشته شدن بزرگترین فرماندهانش در سوریه و لبنان و نیز بخاطر کشته شدن صدها
تن از فرماندههان نظامی حزبالله از جمله حسن نصرالله حاضر نشد تا علیه یهود وارد
جنگِ تمامعیار شود. زیرا حکام ایران در خفا آنچه که در خاورمیانه انجام میدهد در
اصل به اساس سیاست و استراتیژی امریکا راه میرود.
در واقع دلیل تجاوز وحشیانهای اشغالگران یهود و جرأتِ حملات هوایی و
زمینی آن به غزه و پس از آن بر لبنان همین مسأله است. این خیانتهای حکام مزدورِ
امریکا و اروپا است که هر روز بیشتر و بیشتر نزد امت آفتابی میشود، و مسلمانان
این خیانتها را هرگز فراموش نمیکنند. امتی که یک روز به توفیق الله عزیز، زمام
قدرت را از نزد مزدوران استعمارگران به دست گرفته و تحت چتر دولت خلافت برمنهج
نبوت و با امیرانِ عادل ریشهی اشغالگران را برخواهند کند.
شیخ تقیالدین النبهانی رحمهالله در زمان جنگ اعراب و دولتِ تازه
تأسیس یهود چه جالب گفته بود: "اسرائیل سایهای دولتهای عربی است، هرگاه شی
از بین برود، سایه نیز از بین میرود." به راستی که امروزه از خیانتِ حکام خاین
است که استعمارگران کافر و حتا دستپروردهایشان قبلهی نخست مسلمانان را اشغال
نموده و دست به قتلعام اطفال و زنان در فلسطین و اطراف آن میزنند. اکنون وقت آن
است به راهحل اساسی که همانا تأسیس خلافت راشده ثانی تن داده شود؛ زیرا امت اسلامی
بیشتر از این ذلت را از سوی حکام خاین و نیز تسلطِ استعمارگران کافر و مزدورشان نمیپذیرند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا
عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ
كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ
تُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِي سَبِيلِي
وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ
بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ
سَواءَ السَّبِيلِ [ممتحنه : 1]
ترجمه: ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خویش را به دوستی نگیرید. شما
نسبت به آنها محبّت میکنید، درحالی که آنان به حق و حقیقتی ایمان ندارند که برای
شما آمده است. پیامبر و شما را به خاطر ایمان آوردن به الله که پروردگارتان است، بیرون
میرانند. اگر شما برای جهاد در راه الله متعال و طلب رضایت او بیرون آمدهاید (با
ایشان پیوند دوستی و هرگونه روابط برقرار نسازید). در نهان با آنان دوستی نکنید،
درحالی که الله نسبت به هرچه پنهان میدارید و یا آشکار میکنید مطّلعتر و آگاهتر
است. هر کس از شما چنین کاری را بکند، از مسیر حق گمراه شده است.