به تازگی به تاریخ ۴ دلو، عاصم منیر، رئیس ستاد ارتش پاکستان در جریان
سخنرانی در میان جمعی از محصلان دولتی و خصوصی پاکستان گفته بود: «وقتی موضوع
امنیت تکتک پاکستانیها در میان باشد، میتوان کل افغانستان را محکوم و نفرین کرد.»
در همین حال وی اضافه کرده است: «ارزش جان یک پاکستانی مهمتر از تمام افغانستان
است.» در جریان این سخنرانی وی با ابراز انزجار از افغانستان، از گذشتههای روابط
دو دولت پاکستان و افغانستان یادآوری نموده و همیشه آن را تنشآفرین خوانده است.
عاصم منیر در حالی چنین
سخنانی را بر زبان میآورد که وی به تازگی از یک سفر مهم به امریکا و بعد از دیدار
با مقامات بلندپایه سیاسی و نظامی آن، به پاکستان بازگشت نموده است؛ سفریکه میتوان
آن را نقطۀ عطف در روابط دولت پاکستان و افغانستان نام گذاشت. درین سفر آنچه که
امریکا منحیث بادارِ دولت پاکستان برای عاصم منیر منحیث کارخانگی داده است،
ایجاد تنش و دشمنی میان پاکستان و افغانستان است. به اساس این طرح امریکایی،
پاکستان میباید توجه نظامی و امنیتی خود را از هند به طرف مرزهای غربی، یعنی
افغانستان ببرد، دست دوستی بسوی هند دراز نماید و بهجای آن دست دشمنی را با
افغانستان بلند نماید.
از
طرف دیگر، دولت پاکستان و ارتش آن بر اثر ناکامی و غرق شدن در بحرانهای امنیتی،
اقتصادی و سیاسی، اکنون بهدنبال دشمن و رقیب بیرونی، یعنی افغانستان برامده تا
پوششی برای مشکلات داخلی خویش قرار دهد. این دولت سالها پس از خدمتگذاری به رأس
الکفر، یعنی امریکا و پس از ناکام شدن در مقابل تحرکات نظامی مجاهدین تحریک طالبان
پاکستان و ناامید شدن در امر مهار آن از سوی دولت حاکم افغانستان و مقامات آن
هرازگاهی بغض و ناکارآمدی خود را به گردن دولت حاکم افغانستان انداخته اند که
آخرین آن بیانات اخیر عاصم منیر، رئیس ستاد ارتش پاکستان میباشد.
جای شک نیست؛ آنچه که سیاست
دولت پاکستان از زمان جنگ سرد الی سقوط دولت قبلی طالبان و از زمان حمله ناتو به رهبری
امریکا به افغانستان الی اکنون جریان دارد، در حقیقت سیاست امریکا در منطقه بوده
است. دولت پاکستان درین مدت مجری بخشی از اجنداهای منطقوی امریکا در قبال
افغانستان قرار گرفته است. بطور مثال؛ بعد از خروج ذلیلانه ناتو و قوای امریکایی
از افغانستان در سال ۲۰۲۱م،
امریکا در بخش آنچه مبارزه با تروریزم در سطح منطقه مینامد، استراتیژی over the horizon یا نظارت از راه دور خود را به
واسطه حریم هوایی پاکستان انجام داده و درین زمینه با نیروها و ارتش پاکستان عملاً
همکاری همهجانبه مینماید.
چیزیکه باید درک شود، اینست
که سالیان سال مردم پاکستان و افغانستان برادروار با یکدیگر همکاری همهجانبه
نموده و از همدیگر حمایت نمودهاند. مردم مسلمان پاکستان درک مینمایند، بحرانهای
کنونیِ پاکستان، نتیجه غلامی و بردگی ارتش و حکومت پاکستان به امریکا و سیاستهای
خبیثانه آن است. برای مردم مسلمان پاکستان واضح است، بزرگترین خیانتی را که ارتش و
حکومتهای پاکستان به مردم شریف این سرزمین و دولت حاکم افغانستان انجام دادهاند،
هیچ دولت دیگر انجام نداده است. خیانت به کشمیر، خیانت به دوره اول حکومت طالبان،
خیانت به اقتصاد پاکستان، خیانت در برابر نیرومندسازی تسلیحات هستهای پاکستان و
دهها خیانت دیگر از جمله مثالهای آنست.
حکام مزدور پاکستان برای حفظ
قدرت و بهدست آوردن ثروت مردم شریف پاکستان، از هیچ نوع همکاری و خدمتگزاری با
امریکا به مانند چندین دهه گذشته دریغ نخواهند کرد؛ همکاری و خدمتگذاری که این
دولت را در گرداب بحران امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشانیده است. ولی بجای
آن که این حکام از گذشته درس و عبرت گرفته و نتیجه ناکامیشان را در ولی گرفتن رأس
الکفر، یعنی امریکا ببینند، دهان خود را به امر بادارشان بهطرف دیگر برده و
الفاظی را بر زبان میآورند که از آن بوی تفرقه افگنانهای میان دو سرزمین فهمیده
میشود.
طوریکه سیاست دولت پاکستان
همیشه سیاست بیگانه بوده و مردم آن با سیاستهای آن مخالفت نشان داده است. اکنون
دولت پاکستان در تلاشِ برجستهسازی احساسات متعفن ملیگرایی میان مردم دو سرزمین
پاکستان و افغانستان بوده و به اشاره امریکا به این طبل هرچه بیشتر میکوبد. برای
مردم دو طرف لازمی است، همانطوریکه در شرایط سخت مردم شریف پاکستان برادروار مردم
مجاهد افغانستان را همکاری نمودهاند، تلاش نمایند با یکجاسازی جغرافیای پاکستان،
افغانستان و آسیایمیانه، زمینهسازِ پروژه براندازی مرزهای استعماری دیورند و ریجوی شوند و مشت بر دهان چنین
حکام مزدور گردند تا به دستان قهرمانان این سرزمینها نظام مقتدر اسلام (دولت
خلافت راشده ثانی) در سطح منطقه تأسیس گردد.