به تاریخ 5 جدی
سال جاری، دولت پاکستان حملاتی را تحت عنوان مبارزه با تروریزم در ولسوالی برمل
ولایت پکتیکا انجام داد که در نتیجه آن بیش از 48 مسلمان به شهادت رسیدند و خانههای
مسکونی آنان ویران شد. دولت پاکستان مسؤلیت این حملات را پذیرفته و سخنگوی ارتش
پاکستان علناً تهدید به حملات بیشتر کرده است. در پاسخ، نیروهای حکومت افغانستان حملات
انتقامجویانهای را بر پوستههای مرزی آنسوی خط استعماری دیورند انجام دادند.
پس از خروج
نیروهای اشغالگر امریکا از افغانستان، آنچه تحت عنوان مبارزه با تروریزم یاد میشود،
در حقیقت جنگ علیه اسلام و مسلمانانی است که برای تطبیق کامل اسلام تلاش میکنند.
این جنگ اکنون توسط دولت مزدور غرب در منطقه، یعنی پاکستان، ادامه مییابد. سند
امنیت ملی اداره بایدن آشکارا بیان میکند که امریکا پس از خروج از افغانستان در
سال 2021، نقش خود را از حضور مستقیم نظامی به حمایت و تسهیلگری تغییر داده و
کشورهای منطقه را برای پیشبرد سیاستهایش بهکار گرفته است. همکاریهای نزدیک میان
مقامات نظامی پاکستان و امریکا نشان میدهد که پاکستان به نیابت از امریکا، جنگ
علیه مجاهدین و مردم خود را بهپیش میبرد.
پالیسی امریکا در منطقه بر تقابل چین و هند متمرکز است. این سیاست
ایجاب میکند که پاکستان توجه و توانایی نظامی خود را از کشمیر دور کرده و بر
مرزهای غربی و افغانستان متمرکز کند. به دستور امریکا، دولت پاکستان جنگ علیه مردم
خود و مجاهدین قبایل را آغاز کرده و درگیریهای مرزی در مناطق شرقی و جنوب شرقی
افغانستان را تحت عنوان مبارزه با تروریزم ادامه میدهد. حملات اخیر پاکستان نیز
متأثر از همین پالیسی امریکا بوده و برای کسب رضایت آن صورت گرفته است.
تأسفآور است که پاکستان، با داشتن نهمین قدرت نظامی جهان و اولین
قدرت در میان سرزمینهای اسلامی، بهجای استفاده از توان نظامی خود برای آزادسازی
کشمیر، ترکستان شرقی و فلسطین، این قدرت را طبق سیاستهای امریکا علیه مسلمانان
پاکستان و افغانستان بهکار میگیرد. آنچه در آنسوی خط استعماری دیورند توسط
مجاهدین انجام میشود، تلاشی است برای پایان دادن به نظام سکولار پاکستان و زدودن
این مرز استعماری، مرزی که توسط انگلستان ایجاد شده و اکنون امریکا از آن برای
پیشبرد سیاستهای خود بهره میبرد.
مفکوره ملیگرایی، ابزاری است که استعمارگران برای ایجاد تفرقه میان
امت اسلامی ترویج میکنند. حملات اخیر پاکستان، که با توجیه منافع ملی صورت گرفته،
نشاندهنده استفاده از همین مفکوره زهرآگین است. در مقابل، نظام حاکم در افغانستان
به جای اقدام ملی گرایانه و تحریک احساسات نشنلیستی باید با حمایت از مجاهدین
پاکستان و تدوین استراتژیای برای حذف خط استعماری دیورند، به یکپارچگی سرزمینهای
اسلامی کمک کند و نظام سکولار و مزدور پاکستان را از بین ببرد.
تحقق یک نظام قدرتمند اسلامی نیازمند همکاری مجاهدین افغانستان و
قبایل و افراد مخلص در ارتش پاکستان است. این افراد میتوانند با کنار زدن مزدوران
امریکا از قدرت، دولتی مقتدر خلافت بر منهج نبوت تأسیس کنند که امت اسلامی را زیر
یک قیادت اسلامی متحد کرده و سیاستهای استعماری امریکا را برای همیشه ناکام سازد.
نظام حاکم در افغانستان نیز باید سیاست خارجی خود را بر جهاد و دعوت به اسلام
استوار سازد تا بتواند با یکپارچهسازی افغانستان و پاکستان، دولتی قدرتمند و
مستقل اسلامی را در منطقه بهوجود آورد.