بعد از آزادی دو گروگان امریکایی از سوی نظام حاکم
در افغانستان، گمانهزنیها در مورد پیشرفت و بهبود روابط میان افغانستان و امریکا
به وجود آمده است. این در حالیست که امریکا تجربهی بیست سال جنگ ناکام در افغانستان
را داشته و درسهای تلخی از آن گرفته است. امریکا با اتخاذ پالیسی تطمیع و فشار در
قبال نظام حاکم جز در پی کسب منافع خود دنبال چیزی دیگری نیست؛ منافعیِ که به شکل مغرورآمیز
جز خودش کسی دیگر از آن نفع نمیبرد. همانطوری که شیطان در زمان فریب انسان، در ظاهر
چیزی را وعده میدهد که در واقعیت وجود نمیداشته باشد، و در آخر بزرگترین خسران را
نصیب انسان میکند.
دولتهای شیطانی همانند امریکا زمانی که در روابط
با دیگر کشورها خصوصاً سرزمینهای اسلامی قرار گیرند، اصل دشمنی با مسلمانان و مجاهدین
را فراموش نمیکنند. چه بسا روایتِ دشمنی که طی بیست سال جنگِ امریکا عیله اسلام و
مسلمانان تحت عنوان «مبارزه با تروریسم» در افغانستان هنوز هم تازه است. دشمنی که اساساش
را تقابل غرب علیه اسلام تشکیل میداد. اکنون که با خروج نیروهای ناتو و امریکا از
افغانستان این تقابل از شکل نظامی به شکل سیاسی تغییر یافته، امریکا در مدتِ نزدیک
به چهار سال کوشیده، این تقابل را به اشکال متفاوت به پیش ببرد.
چنان که ادارهی ترامپ با سیاست فشار حداکثری و
معاملهگری تلاش مینماید، چیزی را که جو بایدن در افغانستان به آن دست پیدا نکرده
بود، آن را بدست آورد. چنان که یکی از اهداف امریکا در افغانستان مبدل نشدن این سرزمین
به مکانِ برای بیدار اسلامی در منطقه است.
سرزمین افغانستان با موقعیت منحصر به فرد در جنوب
آسیا و آسیای میانه قرار گرفته است که میتواند موجی از بیداری اسلامی را نه تنها در
این سرزمین بلکه در سراسر منطقه به وجود آورد. امریکا از همان ابتدای سقوط جمهوریت
این سناریو را در نظر گرفته، و همواره تحت عنوان مبارزه با تروریسم کوشیده، نظام حاکم
در افغانستان را یکجا با خود در این مسیر سوق دهد.
نظام حاکم در افغانستان نباید فریب مذاکره و گفتگوی
هیئتهای اعزامی امریکا را خورده و اصلِ «الولاء والبراء» را فراموش نماید. طوری که
در یکی از سخنرانیهای اخیر ترامپ واضحاً نظام حاکم را دشمن خطاب نموده و گفته است
که اجازه نمیدهد پول مالیهدهندگان امریکا به دشمنانشان در افغانستان داده شود.
امریکا بخوبی میداند که واقعاً کیها دوست و کیها
دشمنش هستند، و این چیزی است که آشکارا ترامپ به آن اقرار میکند، ولی در میدان دیپلوماسی
با همان عقدههای دشمنانه و پُر از شرارت زیر عنوان تعامل و گفتگو تلاش میکند تا
منافعاش را تامین نماید.
تقاضا برای حضور غیرنظامی امریکا از طرف بعضی مقامات
نظام حاکم، در واقع جدی نگرفتنِ اصل الولاء والبراء در سیاست خارجی و یا نادیده گرفتن
عاقبت حضور بیست سالهای امریکا در افغانستان میباشد؛ حضوری که امریکا جز فساد، جنگ،
کشتار و ویرانی چیزی دیگری برجا نگذاشت.
با توجه به دشمنی واضح امریکا با امت اسلامی همانند
سایر دولتهای محارب دیگر، مانند: انگلستان، فرانسه، روسیه و چین، آنها هیچگاهی در
میز مذاکره با مجاهدان و دشمنان خود نمینشینند، مگر اینکه منافع شان را بدست آورده
و زهرِ دشمنی را برپیکرِ مسلمانان بریزند. اکنون که امریکا به سان مردِ مریضی که حتی
بزرگترین همپیمانانش از آن فاصله میگیرد، جای تعجب است که چرا در این وضعیت، مجاهدان
و حاکمان نظام فعلی به آن اعتماد نمایند؟! پرسشی که پاسخ آن را الله سبحانه وتعالی
این گونه بیان کرده است:
يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ
بِطَانَةٗ مِّن دُونِكُمۡ لَا يَأۡلُونَكُمۡ خَبَالٗا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمۡ قَدۡ
بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِي صُدُورُهُمۡ أَكۡبَرُۚ قَدۡ
بَيَّنَّا لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِۖ إِن كُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ
ترجمه: "ای کسانی که ایمان آوردهاید! از غیر
خود محرم اسرار انتخاب نکنید، آنان از هرگونه شر و فسادی در حق شما کوتاهی نمیکنند.
آنان آرزوی رنج و زحمت شما را (در دل) دارند (و پیوسته در انتظار آنند. نشانههای)
دشمنانگی از دهان آنان آشکار است، و آنچه در دل دارند بزرگتر است. ما نشانههایی را
(که بتوان با آنها دشمن را از دوست باز شناخت) برای شما بیان کردیم اگر اهل عقل و
درایت هستید."
پس اهل بصیرت کسانی هستند که از امریکا همانند شیطان
برحذرند و از فرصت به وجود آمده در منطقه و جهان استفاده کرده و مؤمنانه برای برپایی
خلافت راشده ثانی همکاری نموده و آن را نه تنها در افغانستان، بلکه با خیر و برکتش
در سراسر جهان گسترش میدهند.