مسأله رؤیت هلال
و آغاز رمضان یا عید، همواره یکی از مواردی بوده است که بحثهای فقهی و سیاسی
فراوانی پیرامون آن شکل گرفته است. در این زمینه، دیدگاه غالب فقهای امت اسلامی،
بهویژه فقهاء مذهب حنفی، بر این است که اختلاف مطالع پذیرفته نیست. چنانچه در رد المحتار آمده است: «و به اختلاف مطالع اعتباری نیست،
پس با رؤیت اهل مغرب (غرب) بر اهل مشرق (شرق) نیز لازم میشود؛ و اگر رؤیت در مصر
ثابت شود، بر سایر مردم نیز ـ بنا بر ظاهر روایت ـ لازم میگردد.» یعنی اگر دو
مسلمان در هر نقطهای از جهان ماه نو را رؤیت کردند، این رؤیت برای تمامی مسلمانان
حجت و کافی است، زیرا امت اسلامی واحد است و باید بر اساس یک رؤیت متحد عمل کند.
در میان مذاهب
فقهی، تنها مذهب شافعی است که دیدگاه متفاوتی ابراز داشته و اختلاف مطالع را معتبر
دانسته است. ایشان برای این نظر خود به روایت کریب از ابن عباس رضی الله عنه
استناد میکنند. در این روایت آمده است که کریب گفت: «برای امفضل به شام رفتم... مهتاب
را در شب جمعه دیدیم. وقتی به مدینه برگشتم و ابن عباس را ملاقات کردم، به او گفتم
که ما در شام مهتاب را در شب جمعه دیدیم. ابن عباس گفت: ما روز شنبه مهتاب را
دیدیم و همچنان تا سی روز روزه خواهیم گرفت مگر اینکه مهتاب را خود ببینیم. ما به
رؤیت شام اعتنا نمیکنیم، بلکه چنین دستور داده شدهایم.» این روایت اساس نظر
شافعی درباره اختلاف مطالع است.
اما این دیدگاه،
با دلایل قوی مورد نقد و رد بسیاری از علما قرار گرفته است. نخست اینکه چنین نظریهای
با نص صریح حدیث نبوی صلی الله علیه وسلم در تعارض است که فرمود: «صوموا لرؤیته و أفطروا لرؤیته»؛ این عبارت
به صیغه جمع آمده که بر عموم مسلمانان دلالت دارد. دوم اینکه از جمله امام شوکانی گفته
است که این اجتهاد ابن عباس رضی الله عنه از سخن پیامبر (ص) است که به خطا رفته
است. اجتهاد صحابی مصدر شرعی نیست و از طرفی گفته شده است که ابن عباس (رض) در فهم
مناط و واقعیت رؤیت مهتاب خطا کرده است؛ زیرا مهتاب در زمان معینی متولد میشود و
این زمان برای تمامی زمین یکسان است. همچنان
امروز اگر مهتاب در نکتهی از زمین رؤیت شود، خبر آن در ثانیه به نکته دیگر زمین
میرسد و مثل گذشته نیست که خبر یک سرزمین به سرزمین دیگر روزها و ماهها طول
بکشد.
علاوه بر این،
یکی از اصول مهم اسلامی وحدت امت اسلامی است، و هر چیزی که وحدت را خدشهدار کند،
مردود است، حتی اگر آن اختلاف در مطالع باشد. چون وحدت امت از محکمات است و هر
متشابه دیگر باید به آن راجع ساخته شود. پس اختلاف در روزه و عید، یکی از مظاهر
تفرقه در امت است که باید از آن اجتناب شود، نه آنکه با توجیهات فقهی ضعیف به آن
دامن زده شود.
از لحاظ واقعیت
طبیعی، این نکته درست است که مطلع مهتاب در مناطق مختلف زمین متفاوت است؛ اما باید
دانست که مهتاب در یک زمان مشخص و واحد در میان زمین و آفتاب قرار میگیرد، که به
این لحظه علمی، "اقتران" (Conjunction) گفته میشود. در این لحظه، مهتاب نو از
لحاظ نجومی متولد میشود و این واقعه برای تمام نقاط زمین یکسان است. بنابراین،
ملاک اصلی تولد مهتاب، یک زمان جهانی است، هرچند امکان رؤیت آن ممکن است در مناطق
مختلف متفاوت باشد. با این وجود، میتوان یک منطقه را بهعنوان معیار رؤیت برای
تمام مناطق دیگر در نظر گرفت. افزون بر این، اختلاف زمانی میان شرقیترین و غربیترین
نقاط سرزمینهای اسلامی، از جمله اندونیزیا تا المغرب، تنها حدود ۷ الی ۹ ساعت
است. در عمل، این بدان معناست که بخش وسیعی از امت اسلامی در ساعاتی از شب مشترک
هستند و میتوانند با استفاده از رؤیت مهتاب در یک نقطه، بهصورت یکپارچه اقدام
به روزه یا عید کنند. از سوی دیگر،
روشن است که اختلاف مطالع معمولاً در طول جغرافیایی (طول البلد) رخ میدهد، نه در
عرض جغرافیایی (عرض البلد). پس سؤال مهم اینجاست: چرا سرزمینهایی که در یک عرض جغرافیایی واحد
قرار دارند، روزه و عید واحد ندارند؟ پاسخ این است که اختلاف، نه از واقعیت طبیعی،
بلکه از سیاستهای جداکنندهی دولتهای ملی نشأت میگیرد، سیاستهایی که همواره بهجای
وحدت، در پی تفرقهاند.
جالب آنکه با
وجود آنکه احناف، مالکیه، حنابله و زیدیه همگی با اختلاف مطالع مخالفت کردهاند،
امروزه پیروان همین مذاهب عملاً به آن تمایل نشان میدهند. این نه از روی مبنای
فقهی بلکه به خاطر خواست نظامهای سیاسی آنهاست. بنابراین، این اختلاف نه فقهی
بلکه اختلافی سیاسی است که به نام دین توجیه میشود.
از سوی دیگر،
حتی در مذهب شافعی که به اختلاف مطالع قائل است، این مسأله تنها در مورد سرزمینهای
بعید و با فاصلهی بیش از ۱۲۰ کیلومتر مطرح شده است. اما امروز، این دیدگاه نیز تحریف شده و اختلاف مطالع به
مرزهای ملی مصنوعی گره خورده است. مثلاً دو خانواده که در دو سوی مرز دیورند یا
مرزهای سایکس-پیکو زندگی میکنند، در یک زمان نماز صبح و شام را با هم میخوانند،
اما در رمضان و عید اختلاف دارند! این نمونه بارزی از ملی شدن ارزشهای اسلامی
است.
نکته تأسفبار
آنجاست که وقتی سخن از تاسیس دولت واحد، نصرت مظلومان در غزه و شکستن مرزهای
ساختگی به میان میآید، حکام مسلمان بهانهی "نداشتن استطاعت" را مطرح
میکنند. اما همین حکام، در زمینهی روزه و عید که باید عامل وحدت باشد، دنبال
ضعیفترین توجیهات فقهی برای ادامه تفرقه هستند. چنین برخوردهایی نه از روی عذر،
بلکه خیانت به امت اسلامی است. پس معلوم میشود که آنان نه تنها که برای عید و
روزهی واحد برای مسلمانان تمایل ندارند، بلکه در نصرت مسلمانان مظلوم نیز دروغ میگویند
و خیانت میکنند.
تجربهی تلخ
اختلاف در آغاز و پایان رمضان و عید، نشان میدهد که امت اسلامی تا زمانی که زیر
سایهی دولتهای متفرق و مرزهای سیاسی مصنوعی باقی بماند، تمامی تمایلات به سوی
وحدت، در نطفه خفه خواهد شد. سیاست این دولتها نه بر اساس اصول شریعت، بلکه بر
پایه منافع ملی و در چارچوب مرزهای جغرافیایی ترسیمشده توسط استعمار استوار است.
از همینرو، ضرورت
تأسیس خلافت اسلامی به عنوان دولت واحد امت، امروز بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
خلافت نظامی است که تأسیس آن فرض شرعی است و تنها چارچوبی است که میتواند امت
اسلامی را از کوچکترین مسائل فقهی تا بزرگترین مسائل سیاسی در وحدت و یکپارچگی
نگاه دارد. حتی در گذشته، فقهایی که به جواز اختلاف مطالع قائل بودند، بر اساس
قاعدهی فقهی معروف «أمر الإمام يرفع الخلاف»(امر امیر، اختلاف را از بین میبرد)، تأکید میکردند که اگر امیر
مسلمانان حکم واحدی صادر کند، همهی امت باید از آن تبعیت نمایند و اختلاف مطالع
نیز مشروع نخواهد بود. این امیر
که در فقه اسلامی با عنوان خلیفه شناخته میشود، کسی است که از طریق بیعت شرعی امت
اسلامی تعیین میگردد و مکلف است تنها بر اساس اسلام، سیاست داخلی و خارجی را
تنظیم نماید.
یوسف ارسلان