سخن هفته: ترمپ و افغانستان: از سیاست فشار تا تقسیم طالبان به تندرو و میانه‌رو
12/29/2024 | ابوحسن غزنوی

Print


تا کمتر از یک ماه دیگر، در تاریخ ۲۰ جنوری ۲۰۲۵، دونالد ترمپ دومین دوره ریاست‌جمهوری خود را آغاز می‌کند. او سیاست‌مداری با نگرش تجاری است که به سیاست دید معامله‌گرایانه و بده‌بستانی دارد. ترمپ فردی قاطع و صریح است و از اظهاراتش در جریان کارزارهای انتخاباتی و پس از آن، همچنین از افرادی که برای کابینه پیشنهادی‌اش انتخاب کرده، می‌توان تا حدودی سیاست‌های احتمالی‌اش را پیش‌بینی کرد.
هرچند او به ظاهر خواهان کاهش دامنه جنگ‌هایی است که امریکا در آن دخیل است، چنانکه موافقتنامه دوحه با طالبان در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش امضا شد و اکنون نیز برای پایان جنگ‌های اوکراین و غزه طرح ارائه می‌دهد، اما وی جزئی از نظام طاغوتی امریکا است. بنابراین، انتظار تغییر مثبت از او و دولتش بی‌مورد است.
او در دوره قبلی ریاست‌جمهوری خود، برخلاف تمامی قواعد بین‌المللی و با نادیده‌گرفتن احساسات و اعتقادات مسلمانان جهان، سفارت امریکا را از تل‌ابیب به بیت‌المقدس منتقل کرد؛ اقدامی که سایر رؤسای جمهور امریکا جرئت انجام آن را نداشتند. علاوه بر این، او در چارچوب «پیمان ابراهیمی» حکام سرزمین های اسلامی را به عادی‌سازی روابط با دولت یهود وادار کرد. در نتیجه، امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان دولت یهود را به رسمیت شناخته و روابط خود را با آن عادی ساختند.
وی دشمنی آشکاری با اسلام و مسلمانان دارد؛ چنانکه در دوره قبل، ورود مسلمانان به امریکا را ممنوع کرد. اخیراً نیز، بدون اشاره به کشتار بیش از ۴۶ هزار مسلمان فلسطینی طی یک سال اخیر، بر آزادی چند گروگان یهودی تأکید کرده و تهدید کرده است که در صورت عدم آزادی آنان، روزهای سختی برای غزه در پیش خواهد بود.
موضوع افغانستان دیگر اولویت سیاست خارجی امریکا نیست، اما همچنان از اهمیت برخوردار است. انتظار می‌رود ترمپ در قبال افغانستان نیز سیاست «تهدید و تطمیع» را ادامه دهد، اما این بار با تهدیدات بیشتر و تطمیع کمتر. او ممکن است با تقسیم طالبان به تندرو و میانه‌رو، میان حکام افغانستان کوشش به ایجاد اختلافات داخلی کند و از سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» بهره بگیرد.
با توجه به دیدگاه‌های برخی افراد پیشنهادی کابینه ترمپ، می‌توان انتظار داشت که دولت آینده امریکا فشارهای بیشتری بر افغانستان اعمال کند. این فشارها ممکن است شامل گزارش‌های تند، کاهش یا قطع کمک‌های مالی و «بشردوستانه» باشد.
هرچند برخی رسانه‌ها از احتمال بازگشت امریکا به افغانستان سخن گفته‌اند، اما نباید فراموش کرد که خروج نیروهای امریکایی و توافق با طالبان در دوره اول ریاست‌جمهوری ترمپ انجام شد، هرچند اجرای آن در زمان بایدن صورت گرفت. البته ترمپ به نحوه خروج از افغانستان و تطبیق توافقنامه‌ای که خود امضا کرده بود، انتقاداتی وارد کرده است، اما بازگشت به افغانستان امری بعید به نظر می‌رسد.
در نهایت باید به یاد داشت که سیاست‌های امریکا، که برگرفته از استراتژی‌های درازمدت آن کشور است، با رفت و آمد رؤسای جمهور تغییر بنیادین نمی‌کند. این سیاست‌ها تنها در روش‌ها و اسالیب اجرا تغییر می‌یابد.
نباید لحظه‌ای از این حقیقت غافل شد که امریکا همچنان دشمن حربی مسلمانان، رئیس استعمار نوین جهانی، و از عوامل اصلی رنج و مصائب بشریت است. این کشور به‌طور خستگی‌ناپذیر تلاش می‌کند حاکمان افغانستان را از داعیه اسلامی‌شان و همکاری با گروه‌های مخلص اسلامی که می‌توانند در این مسیر یاور آنان باشند، دور نگه دارد و آنان را در فساد سیاسی، اقتصادی و سایر جنبه‌ها غرق کند. بر حاکمان افغانستان لازم است که در برابر سیاست‌های این طاغوت زمان هوشیار باشند، با تغییر چهره‌ها و روش‌های آن فریب نخورند و بیش از این در دام سیاست‌های فریب‌کارانه آن گیر نیفتند.
هوشیاری در این است که حاکمان افغانستان از امریکا و نظم جهانی تحت سیطره‌اش فاصله گرفته، اسلام و مسلمانان را نصرت دهد. با گروه‌های اسلامی مخلص متحد شده، برای وحدت مسلمانان گام بردارند و با نصرت الله سبحانه وتعالی خلافت بر منهج نبوت را تأسیس کنند. تنها در این صورت می‌توان نه‌تنها افغانستان، بلکه کل امت اسلامی و حتی بشریت را از تباهی نجات داد. در غیر این صورت، افغانستان به فشارهای امریکا بیشتر تن خواهد داد و به مسیری خواهد رفت که سرانجام آن خسارت‌های دنیوی و اخروی است.




   ارسال نظر