در کنار دیگر
تحولات جهانی، سیاست مهاجرستیزی با سرعتی فزاینده در حال گسترش است. این سیاست در
بسیاری از کشورهای غربی همچون امریکا، آلمان، فرانسه، بریتانیا و همچنین در کشورهای
همسایه افغانستان مانند ایران و پاکستان به اجرا گذاشته شده است؛ در حالی که این
کشورها با بحرانهای اجتماعی و تا حدی اقتصادی مواجهاند. بهویژه ایران و
پاکستان، برای مدیریت این بحرانها، سیاستهایی را در قبال مهاجران در پیش گرفتهاند.
برای مثال، پاکستان با هدف فشار بر نظام حاکم افغانستان، به شیوهای ظالمانه اقدام
به اخراج مهاجران افغان میکند؛ دولت ایران نیز برای کاستن از بار مشکلات اقتصادی،
سیاستهای مشابهی را به شکلی بیرحمانه دنبال مینماید.
این اقدامات، که
ریشه در نشنلیزم دارند، بازتابدهنده بحرانهای عمیق اجتماعی و اقتصادی در سطح
جهانی هستند. در گذشته، بسیاری از دولتهای غربی پناهندگان را به عنوان نیروی کار
ارزان میپذیرفتند و از آنان در جهت تقویت اقتصاد خود بهره میبردند. پناهجویانی
که از سرزمینهای اسلامی به دلیل جنگ یا بیکاری مهاجرت میکردند، در مسیر راه با
چالشها و خطرات بسیاری مواجه میشدند. با این حال، بحرانهایی که ابتدا در ایالات
متحده آغاز شد و سپس به اروپا سرایت کرد، حتی دولتهای مانند پاکستان و ایران نیز
از آن متأثر گردیدهاند، موجب شکلگیری سیاستهایی شد که مسئولیت مشکلات داخلی را
متوجه پناهندگان خارجی میکند.
امروزه، با حرکت
جهان بهسوی نظمی پسایکقطبی، شاهد تقویت مرزها از طریق دیوارکشی، سیمکشی و تصویب
قوانین محدودکننده هستیم. این سیاستها با هدف جلوگیری از ورود و حتی اخراج
پناهندگان پس از سالها اقامت اجرا میشوند تا بهزعم دولتها، تهدیدات احتمالی در
شرایط بحرانی به حداقل برسد. چنین رویکردهایی که اولویت را به منافع داخلی میدهند،
در واقع بازتابی از مشکلاتی هستند که ریشه در استعمار و نظامهای سرمایهداری
دارند.
از منظر اسلامی،
مفهوم مهاجرت تفاوت بنیادینی با مفهوم پناهندگی امروزی دارد. در اسلام، هجرت
مسلمانان با هدف تقویت سرزمینهای اسلامی و ایجاد وحدت میان امت صورت میگیرد. حتی
مسلمانانی که در کشورهای غیر اسلامی چون اروپا و امریکا زندگی میکنند، به مهاجرت
به سرزمینهای اسلامی تشویق میشوند تا از سلطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نظامهای
غیر اسلامی رهایی یابند و در سرزمینی مطابق با عقاید اسلامی، زندگی آبرومندانهای
داشته باشند.
از سوی دیگر،
وجود نظامهای غیر اسلامی در سرزمینهای اسلامی، یکی از دلایل اصلی مهاجرت و فرار
مردم از این سرزمینهاست. آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد، اتخاذ سیاستهای داخلی
فراگیر مبتنی بر اسلام و پیادهسازی اقتصاد تولیدی و صنعتی مطابق با مبانی اسلامی
است. چنین رویکردی از یک سو موجب تقویت توان نظامی و اقتصادی و از سوی دیگر، عامل
اشتغالزایی در سرزمینهای اسلامی خواهد شد. اما این اهداف زمانی محقق میشوند که نشنلیزم
و تفکر دولت-ملت از سرزمینهای اسلامی ریشهکن شده و اقداماتی جدی برای برپایی
خلافت راشده ثانی صورت گیرد. دولتی که مرزهای جغرافیایی را در میان سرزمینهای
اسلامی از میان برمیدارد و امکان زندگی آزادانه و یکپارچه تحت لوای اسلام را برای
همه مسلمانان فراهم میسازد.