حملات وحشتناک دولت یهود که از ۷ اکتوبر بالای افراد ملکی غزه بهشکل
غیرانسانی آن جریان دارد اما اردوغان -که خود را الگوی جهان اسلام معرفی میکند-
در اولینگام اسرائیل و غزه را به خویشتنداری و صبر تشویق نمود. اما پس از آنکه
اسرائیل شفاخانهها، نانواییها و اماکن عامه را تحت حملات وحشیانهی موشکی و بمهای
ممنوعهی فاسفورس سفید (WS) قرارداد،
تظاهرات گسترده در شهرهای ترکیه به راه افتید. این تحرکات مسلمانان ترکیه در حقیقت
عرصه را بالای اردوغان تنگتر ساخته و اردوغان بخاطر از دست ندادن رأی در انتخابات
آینده و نیز جلوگیری از آشوب داخلی، اظهارات خود را تغییر داده و موقف منافقانۀ
اتخاذ کرد و نیز برای مظلومین غزه اشکِ تمساح ریخت. به
همینخاطر او بتاریخ ۱۷ اکتوبر در
سخنرانی خود در محضر عام گفت: «از جهان میخواهم ظلم و وحشت در غزه را خاتمه
بخشند. در غیر آن، خود ما کاری خواهیم کرد.» او نه تنها پیکار حماس را در برابر
اسرائیل توجیه کرده بلکه حتی حملات اسرائیل را در غزه محکوم کرد.
این در
حالیست که ترکیه یازدهمین ارتش قدرتمند جهان را در اختیار دارد. و قوای هوایی
ترکیه امنیت کامل نشست سالانهی ناتو را که در سال ۲۰۲۳م در لیتوانی برگزار شده بود، به عهده داشت. این دولت
پیشرفتهترین تسلیحات و تکنالوژی نظامی را در اختیار دارد. چنانچه همین درونهای
هوشمند ترکی بودند که باعث عقبزدن نیروهای روسی در اوکراین گردید. اما در قضیهی
دفاع از غزه تنها به شعار فریبنده برای مهار و فروکش کردن احساسات مسلمانان و
اغفال افکار عامه بسنده میکند.
با وجود اینهمه امکانات نظامی و اقتصادی، دولت ترکیه به استثنای نظارهگری
وحشت اسرائیلی [که تاهنوز بیش از ۱۰ هزار
مسلمان و نصف آن اطفال معصوم بوده به شهادت رسیده است] نه تنها کدام اقدام عملی نکرده بلکه حتی هنوز هم
انتقال سریع نفت آذربایجان را از طریق خاک خود به اسرائیل ادامه میدهد تا ماشین
جنگی اسرائیلیهای وحشی برای قتلعام مظلومین غزه فعال باشد. چرا فکر میکنیم که
اردوغان در قضیهی غزه در رکاب سیاست امریکا پیش میرود؟ برای درک منافقت و سیاست
پراگماتیک اردوغان نیاز است تا دو مورد ذیل را ذکر کنم: اول اینکه، دموکراتها و تیم بایدن با شخص
نتنیاهو، نخستوزیر فعلی اسرائیل، روابط چندان سازنده و مطلوبی ندارند. زیرا
نتنیاهو برعکس با جمهوریخواهان روابط تنگاتنگ داشته و بارها سیاستهای کثیف او در
بین لابیگران جمهوریخواه در کانگرس و سایر اطاقهای سیاسی حمایت شده است. دوم اینکه، نتنیاهو بهشدت باورمند به راهحل یک دولت (One-State Solution) است که در آن طرح غزه و کرانهی
باختری باید رسماً تحت قیمومیت اسرائیل قرار بگیرد. در آنصورت نه نامی از ادارهی
خودگردان فلسطین باقی میماند و نه چیزی از هویت مردم فلسطین.
اما امریکا، منحیث دولت ریالیست،
اینرا درک میکند که نه تنها حذف کامل یک هویت امر ناممکن است بلکه این اقدام
آشوبهای شدید را در منطقه بمیان میآورد که خارج از کنترول امریکا و شرکای منطقهیی
اش خواهد بود. اگر چنین شود، در آن صورت نه تنها کاخهای وفادار به امریکا در شرقمیانه
(مصر، اردن، لبنان، سوریه، سعودی وغیره دولتهای عربی) به لرزه در آمده بلکه حتی
نفوذ امریکا در منطقه با خطر جدی مواجه میشود.
بناء دولت امریکا به راهحل دو دولت (Two-State Solution) پافشاری میکند تا به هدف حفظ نفوذ فعلیاش
در منطقه از تحرکات نظامی غیرقابل کنترول جلوگیری کند.حال به اظهارات مضحکانهی اخیر اردوغان توجه کنید. او در هفتهی جاری
گفته است که روابط خود را با اسرائیل حفظ میکند اما نتنیاهو پس از این مخاطب او
نیست. او همچنان گفت که نمیخواهد با نتنیاهو پیش برود. و پس از آن دیپلوماتان
خود را از اسرائیل به هدف مشوره به انقره خواست.در آخر با توجه به دلایل فوق باید بگویم که اردوغان در قضیهی غزه در
رکاب سیاست امریکا پیش میرود چون امریکا تلاش دارد در موضوع غزه نتنیاهو را
گوشمالی سیاسی بدهد و آنهم بهخاطریکه نتنیاهو در قضیهی غزه بیشتر از آنکه به
حرفهای امریکا گوش دهد، میخواهد مطابق به هوای نفس خود با اعمال سیاستهای
افراطی بهپیش برود و نیز برخلاف سیاست امریکا به راهحل یک دولت تاکید میکند.
چون این رویکرد نتنیاهو در حال حاضر به نفع امریکا در شرقمیانه نیست؛ فلهذا، یک
بعد سفر دوم بلنکن به منطقه نیز به هدف تاکید به راهحل دو دولت و تخریب سیاستهای
نتنیاهو در قبال فلسطین میباشد. و اردوغان نیز دقیقاً سیاستی را در پیش گرفته است
که امریکا میخواهد در منطقه عملی شود.
و اظهارات اخیر اردوغان که میگوید نتنیاهو مخاطب اش نیست به صراحت واضح
میسازد که اردوغان بیشتر از آنکه وضعیت المناک مظلومین غزه دغدغهاش باشد، حفظ
کرسی ریاست جمهوری ترکیه؛ فشار سیاسی بر نتنیاهو به چراغ سبز امریکا؛ جلوگیری از
تحرکات نظامی در شرقمیانه؛ حفظ نفوذ و منافع امریکا در منطقه؛ و تثبیت جایگاه
ترکیه در حل بحران اسرائیل- فلسطین در صدر اولویت اش قرار دارد.