امرالله صالح، معاون نخست ریاست جمهوری، در
این اواخر ظاهراً ابتکار تأمین امنیت کابل را به عهده گرفتهاست که نشستهای ۶:۳۰
پلان عمل و نتایج برخواسته از آنرا از دریچهی رسانههای اجتماعی با مردم
افغانستان شریک میسازد. این نشستها که بطور سری به پیش میرود اینرا به گونهی
صریح مخابره میکند که اوضاع امنیتی، اجتماعی و سیاسی افغانستان، بخصوص کابل، چنان
وخیم شدهاست که حتی معاون نخست ریاست جمهوری را وادار به پیشبرد امور قوماندان
امنیهی کابل میکند. از سوی دیگر، امرالله صالح به نیابت از تمامی دستگاهی دولت
سخن میزند؛ تا جاییکه از چندی به اینسو، سکتور امنیتی و نظامی افغانستان خود را
کاملاً فاقد صلاحیت وظیفوی میپندارند.
اگر به نوعیت اقداماتی که صالح بهراه
انداختهاست نگاهی ژرف بیاندازیم در مییابیم که چنین مانورها بیشتر به یک «جنگ
روانی» علیه افغانها میماند تا حل اساسی مشکلات آنان. از اینکه در طول ۱۹ سال مردم افغانستان ماهیت وقاحتبار جمهوریت را بخوبی
شناختهاند، از اینرو جمهوریت در مارکیت افغانستان چندان خریدار ندارد. چون سران
حکومت، به شمول غنی، صالح و دانش، بقای سیاسی خویش را در حفظ ارزشهای جمهوریت میبینند.
از اینرو تیم غنی به ابتکار صالح در تلاش اند تا با توسل به جنگ روانی، دیدگاهی مردم عام را نسبت به اوضاع کنونی مغشوش
ساخته و بازی سیاسی را طبق مرام خویش رقم بزنند.
این در حالیست که مشکلات اساسی (از قبیل جرایم جنایی،
ترور، فساد و بیکاری و ...) که روزانه بیشتر از صدها خانواده قربانی میگیرد، درست
تحت چتر نظام «جمهوریت و دموکراسی» بالای مردم تحمیل شدهاست. و مردم افغانستان
تبعات زشت ناشی از این نظام را روزانه حس میکنند. با استفاده از جنگ روانی، صالح
تلاش میکند تا بهگونهی تخنیکی توجهی مردم عام را از مشکل بزرگ – که همانا خود جمهوریت است – به چالشها و نتایج جزیی معطوف بدارد. و به رفع
مشکلات کوچک (از قبیل دستگیری محافظ یک پارکینگ و پاککاری شهر وغیره) پرداخته تا مردم
بر کارکردهای نیابتی وی مهر صحه بگذارند.
از سوی دیگر، صالح در پی چگونگی مبارزهی نمایشی با جرایم
جنایی، آنهم محض، در کابل میباشد. این در حالیست که در مورد عوامل کلیدی جرایم
و مشکلات ناشی از تطبیق جمهوریت تا هنور چیزی به خورد مردم ندادهاست. زیرا مشکلاتی
که جامعه افغانستان را محاصره کردهاست همانند کوهیخی است که قسمت عظیم و
تاثیرگذار آن در زیر پوست جامعه قرار داشته و اکثراً مردم متوجه آن نمیشوند ویا
قصداً متوجه ساخته نمیشوند. اساسیتری عوامل آن نظام شکنندهی فعلی و وجود شاگردان
ماکیاولی بوده که برای حفظ قدرت سیاسی و منافع شخصی خویش حاضر هستند دست به هر
کاری زده و از هرگونه ارزشها بگذرند.
قتل و ترورهای زنجیرهیی (از هدف قرار دادن علمای کرام تا
دانشجویان مراکز آموزشی و از ترور تحلیلگران سیاسی تا شخصیتهای ضد طالبانی) که
بهگونه مرموز و پیچیدهی آن انجام میشود، به هدف سبوتاژ و تخریب پروسهی صلح
صورت میگیرد. و جناحی دست به چنین اعمال وحشیانه میزنند که در قتل مردم عام
منافع خویش را میبیند. بناء در چنین شرایط کدام جهت بیشتر از حکومت فعلی نسبت به
آمدن طالبان ناخرسند هستند؟ پس واضحاً معلوم میگردد که در پی ترورهای پیچیده جز
نظام فعلی هیچ جناحی دیگر قرار ندارد. تا جاییکه صالح نیز گفتهاست که فعالین
مدنی هدف بعدی تروریستها خواهند بود؛ این یعنی خود حکومت تعیین میکند که کدام طیف
ویا طبقهی جامعه مورد حمله قرار بگیرند. بناء از قراین معلوم میشود که تحلیلگران
و چهرههای که خواهان صلح و به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان هستند، تحت نام
فعالین مدنی در سناریو ترور دولت قرار دارند.
از سوی دیگر، اگر به گزارش جلسات ۶:۳۰ دقت کنیم، متوجه میشویم
که بخش اعظم این نشستها به ناکام جلوه دادن پروسهی صلح و حملات شدید لفظی بالای
طالبان اختصاص یافتهاست. تیم صالح از هر گزینهی ممکن استفاده میکند تا در افکار
عمومی طالبان را مخالف پروسهی صلح معرفی کند. این در حالیست که، به شمول مردم
افغانستان، تمامی طرفهای صلح و جامعه جهانی متوجه شدهاند که این سران نظام فعلی
بوده که عشق بیانتها به احراز کرسی بستهاند؛ ولو که عشق سیاسی آنها به قیمت خون
هزاران جوان، زنان، اطفال و محاسنسفیدان گردد.
در آخر میتوانیم بگوئیم که نظام جمهوریت – هم از لحاظ مشروعیت سیاسی و
نیز از بهر پاسخگویی نسبت به مشکلات مردم – آخرین نفسهای عمیق خود را میکشد. از این رو
افرادی نظیر صالح به فرمایش دستگاه حاکم در تلاش است تا جمهوریت را از مرگ قریبالوقوع
نجات دهد. و اقدامات نمایشی صالح محض به هدف تخریب پروسهی صلح و اغوای افکار عامه
نسبت به ناکامیهای پیهم نظام جمهوریت میباشد. از طرف دیگر، متوجه میشویم که این
اقدامات بالای زندگی افغانها تاثیراتی ملموسی را در پی نخواهد داشت، زیرا هدف از
این نشستها حل مشکلات مردم افغانستان نمیباشد. در آخر میتوان گفت که بوی متعفن
جمهوریت هرگز با پاشیدن عطر عوض نمیشود.