چنانچه میدانیم
هر از گاهی با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان قیمت مواد غذایی افزایش چشمگیری مییابد
که منجر به ناتوانی مردم در خرید مواد غذایی مورد ضرورت شان در این ماه میگردد.
افزایش قیمتها از لحاظ اقتصادی عواملی زیادی دارد اما تا اندازه زیاد وابسته به
شرایط و پالیسیهای اقتصادی یک سرزمین میباشد.
افغانستان
قسمت اعظمی مواد خوراکی مورد ضرورت خویش را از کشورهای دیگر منجمله کشورهای
همسایه وارد مینماید و هنوز به خودکفایی در قسمت تولید مواد غذایی نرسیده است،
ازینرو قیمت مواد غذایی بصورت مستقیم با پالیسیهای قیمتگذاری و وضع مالیات
کشورهای دیگر وابسته میباشد. در کنار این همه با فرارسیدن ماه مبارک رمضان تقاضا
برای مواد غذایی بیشتر میگردد و رجوع گسترده مردم بصورت همزمان برای خرید مواد
غذایی باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه در بازار میگردد و این کمبود در عرضه مواد
خوراکی باعث افزایش قیمتها میشود. پس با توجه به این پدیده، افزایش قیمت مواد
خوراکی در ماه مبارک رمضان تا جایی امر نورمال و طبیعی میباشد، اما در کنار این
همه بعضی مسایل دیگر نیز روی افزایش قیمت مواد خوراکی تاثیرگذار اند که بصورت
خلاصه به آن میپردازیم و راهحلهای کوتاهمدت و درازمدت را در این زمینه پیشنهاد
مینماییم.
در پدیده
افزایش قیمتها ذهنیت و عملکرد تجار، مسوولین حکومت و مردم همزمان تاثیرگذار میباشد.
اگر تجار مسلمان ماه رمضان را فرصت کسب ثواب و خیر نبیند و تنها معیار و توجه اش
کسب درآمد بیشتر از هر راه ممکن در این ماه باشد، دست به احتکار و انحصار زده
-درحالیکه حرام است- و قیمت مواد غذایی را با افزودن مفاد زیاد روی مواد خوراکی
افزایش میدهد. برای تاجر مسلمان باید کسب ارزشهای روحی، اخلاقی و انسانی در کنار
ارزش مادی ارجحیت داشته باشد و ایجاب میکند تا ماه رمضان را فرصتی برای صدقه دادن
و کسب مقامهای جنت بپندارد. تاریخ دیرینه مسلمانان ثابت ساخته است که مسلمانان
ثروتمند و تجار در ماه مبارک رمضان برای ایجاد سهولت در این ماه، قرض خویش بالای
فقرا را عفو نموده اند. کاهش قیمتها و ایجاد تخفیف توسط شرکتها و تجار در هنگام
مراسم مذهبی و فرهنگی چون کرسمس، روز عاشقان و… در کشورهای غربی یک امر معمول میباشد
درحالیکه انگیزه آنها کسب شهرت و منفعت بیشتر میباشد، پس چگونه برای تجار مسلمان
نادیده گرفتن مفاد زودگذر و ناچیز دنیوی در مقابل کسب ثواب دایمی (رفتن به جنت)
خصوصاً در چنین ماهی ممکن نیست؟
مسلمانان
باید رمضان را منحیث فرصت کسب مغفرت، رحمت و نجات از آتش دوزخ و تغییر عادات نفسی
شان ببینند نه منحیث ماه خوردن و نوشیدن که با اسم (صیام - بند کردن) و روحیه این
ماه در تضاد میباشد. عدم ترس از افزایش قیمتها در جریان رمضان و روحیه کم خوردن
و نوشیدن باعث میگردد تا مردم بصورت یکبارگی به بازارها هجوم نبرند و در نتیجه
قیمتها تا اندازه زیاد ثابت باقی بماند. مسلمانان باید در این ماه دست یکدیگر را
گرفته و از طریق اطعام و صدقه به همدیگر کمک نمایند.
حکومت
افغانستان راهکار کنترول قیم را منحیث راهحل روی دست گرفته است، درحالیکه
کنترول قیم توسط دولتها یک تجربه ناکام بوده است که نمونه بارز آن نظام اقتصادی
متمرکز شوروی میباشد. این روش باعث میگردد تا تجار در عرصههایی که دولت نرخها
را کنترول مینماید، کمتر سرمایهگذاری نمایند و این عدم سرمایهگذاری باعث کمبود
عرضه مواد خوراکی میگردد درحالیکه تقاضا برای مواد خوراکی همواره با رشد نفوس
افزایش مییابد پس در نتیجه؛ پالیسی کنترول قیم در بازار، خود در درازمدت باعث
افزایش قیمتها و ایجاد تورم میگردد.
در کنار
جلوگیری از احتکار و انحصار توسط دولت، یکی از راههای موثر کوتاهمدت برای ثابت
نگهداشتن قیمت مواد خوراکی از بین بردن مالیات و محصولات گمرکی بالای مواد خوراکی
وارداتی و افزایش محصول گمرکی بالای مواد خوراکی صادراتی میباشد اما این روش هم
به دلیل اینکه مواد خوراکی با اسعار خارجی مخصوصاً دالر خریداری میگردد، محدودیتهای
خود را دارد و از جانب دیگر در درازمدت باعث رکود اقتصادی میشود زیرا منجر به
افزایش واردات و کاهش صادرات میگردد.
تا زمانیکه
دالر منحیث پول مورد قبول در تجارت کالاها باشد، قیمتها دایماً با تغییر ارزش
دالر در تغییر میباشند. پس راه حل درازمدت برای حل مشکل اقتصادی و جلوگیری از
افزایش قیمتها در افغانستان و سایر سرزمینهای اسلامی، وحدت این سرزمینها تحت نظام
خلافت و حاکم واحد و تطبیق نظام اقتصادی اسلام با تمام جزییات آن میباشد تا این
وحدت باعث تکافوی تقاضای مردم به مواد غذایی گردد زیرا سرزمینهای اسلامی بصورت
ترکیبی دارای ظرفیت تولیدی کافی مواد غذایی میباشند درحالیکه سرحدهای ترسیم شده
مانع توزیع عادلانه و استفاده درست این منابع گردیده است و در نتیجه هر سرزمین
اسلامی به صورت جداگانه از این ناحیه رنج میبرد.
مسلمانان
چنانچه در انجام عبادات شان همانند ماه مبارک رمضان بدون درنظرداشت مذهب، قوم،
نژاد، زبان و ملیت وحدت نظر دارند و این وحدت را در هنگام سحری، افطار و انجام
نماز تراویح و قیام تمثیل مینمایند، باید در بُعد اقتصادی و سیاسی نیز وحدت داشته
باشند و در نظم اقتصادی خویش منحیث سرزمین واحد عمل نمایند.
برعلاوه، از بین بردن مالیات و محصولات گزاف
گمرکی میان سرزمینهای اسلامی از یک سو و موجودیت پشتوانه پولی طلا و نقره از سوی
دیگر باعث میگردد تا قیمتها بدلیل ارزش ذاتی پول تا اندازه زیاد ثابت باقی
بماند. پس برای حکومت افغانستان لازم است تا نباید راه حل مشکلات اقتصادی را در
محدوده جغرافیایی افغانستان جستجو نماید و راهی را در پیش نه گیرد که تا اکنون
تمام سرزمینهای اسلامی بصورت جداگانه پیموده اند اما نتیجه خاصی بدست نیاورده
اند.
حل مشکلات
اقتصادی توسط تطبیق همهجانبه نظام اقتصادی اسلام یک شعار نه بلکه حقیقت آشکار است
چنانچه در زمان حاکمیت عمر ابن عبدالعزیز خلیفه مسلمانان، فقیری پیدا نمیشد تا
زکات را اخذ نماید.