اخیراً بحث پیرامون روی کارآمدن حکومت موقت یا
عبوری در محافل سیاسی داغ شدهاست و از جمله مباحثی به شمار میرود که اکثر رسانههای
افغانستان به آن میپردازند. یک تعداد از چهرههای مطرح سیاسی نیز از طرح حکومت
موقت حمایت کردهاند. این در حالیست که اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان در یک
مصاحبه اختصاصی با تلوزیون «سیانان» گفتهاست که "انتقال قدرت از طریق
ارادهی مردم به جانشین منتخبش از اهداف اساسی او است". امریکا نیز
ظاهراً با این طرح مخالفت کردهاست. چنانچه، سرپرست سفارت امریکا در کابل در صفحهی
تویتر خود گفتهاست: "خلیلزاد طرفدار حکومت موقت نیست و امریکا از چنین
ساختار حمایت نمیکند، نتایج مذکرات به افغانان ارتباط دارد."
ظاهراً امریکا طوری نشان میدهد که همه چیز به
تصمیم و ارادهی مردم افغانستان و سیاسیون آن بستهگی دارد. اما در واقعیت اینگونه
نبوده و نیست، نه مردم در گرفتن تصامیم کلان سیاسی دخیل بودهاند و نه هم سیاسیون
در چنین قضایای بزرگ که منافع امریکا در آن حرف اول را میزند، سخنی برای گفتن
داشتهاند. مردم افغانستان در تصامیم سیاسی تنها چیزی که برای شان رسیدهاست رنج و
درد بوده و هیچگاه آنچنان که شعار داده میشود، بر سرنوشت خود حاکم نبودهاند.
از جانب دیگر سیاسیون و رهبران افغان نیز تنها
مجری تطبیق یا هم از جمله کسانی بودهاند که در تسریح برنامههای امریکا مورد
استفاده قرار گرفتهاند و بس. مبتکر و طراح اصلی نظامهای سیاسی در افغانستان
امریکا بوده، اما ظاهراً خود را در نقش یک میانجی قرار داده و تعیین خوب و بد را
به نحوی وابسته به تصامیم خود افغانها دانستهاست. مخالفین و موافقین در میان سیاسیون
و رهبران افغان نیز از روی منافع و مصالح شان تقسیم میشوند؛ آنهایی که حکومت
موقت را به نفع خود میدانند از آن حمایت میکنند، اما عدهی دیگر که این طرح را به
ضرر خود میبینند، برخلاف آن موقف گیری میکنند.
اما در بیست سال گذشته به وضوح مردم افغانستان
مشاهده کردهاند که حکومت موقت یا هر حکومت دیگری که معمار اصلی آن امریکا باشد،
به خیر مردم افغانستان نبوده و نیست. بهگونهی مثال نظام جمهوریت که در طول بیست
سال بالای مردم افغانستان تحمیل شدهاست، جز ناامنی، فقر و بیکاری دستآورد دیگری
نداشته و درد مردم بیچارهی افغانستان را دوا نکردهاست. نظامهایی که ساخته و
بافته امریکا باشد، دایماً در خدمت منافع این کشور قرار داشته و گوش به فرمان آن
میباشد.
اما اگر تمام این قضایا از زاویهی دید اسلامی
نگریسته شود، هیچ کدام آنها راهحل برای مشکلات مردم افغانستان نمیباشد. در حال
حاضر مردم افغانستان در یک چرخ باطل قرار داشته که نظامهای مختلف یکی پی دیگر میآیند،
اما نهتنها که از مشکلات مردم نمیکاهند بلکه بیشتر از قبل به مشکلات و دردسرهای
آنها میافزایند. بناً دوام این نظامها در واقع دوام سرگردانی مردم بیچاره
افغانستان در همان چرخ باطل است. پس بیتردید راه بیرون رفت از این مشکلات چنگ زدن
به اسلام و حاکمیت نظامی است که سرنوشت مسلمانان و مردم افغانستان را به دست گرفته
و اجازه ندهد که کفار بر سرنوشت آنها حاکم باشند و برای آنها تصمیم بگیرند.