وزارت تحصیلات عالی افغانستان نتایج امتحانات کانکور سال
1394 را اعلام کرد. براساس آمار این وزارت از میان بیش از دوصدهزار متقاضی
کانکور تنها 58 هزار نفر در موسسات تحصیلات عالی راه یافتهاند.
کانکور همواره در افغانستان مهم و در عین حال چالش برانگیز
است و همه ساله صدها
هزار جوان از راهیابی به دانشگاهها و ادامهی تحصیلات عالی محروم میمانند و یک
بحران تحصیلی تمام عیار را در افغانستان بمیان آورده است. چنانچه، بیسرنوشت ماندن در
کانکور بسا اوقات باعث خودکشی، افسردگی و معتاد شدن جوانان به مواد مخدر گردیده
است.
مشکل اصلی اینجاست که نظام فعلی
افغانستان که حامل مفکورههای سرمایهداری است کاملاً یک دید غلط نسبت بهتحصیل را
در جامعه ترویج نموده است. دید نظام سرمایهداری در قبال تحصیل اینست، برای اینکه
بهوظیفه خوب و پرعاید برسی، باید تحصیلات عالی داشته باشی. در حقیقت، تحصیلات عالی
نخستین پله برای بدست آوردن وظیفه خوب است.
از اینرو، تمام تلاش جوانان بجای فراگیری علم و دانش؛ گرفتن
مدرک و دیپلوم و سپری نمودن دورههای مختلف تحصیلات عالی از قبیل: لیسانس، ماستری
و دکترا میباشد، تا در آینده توسط مدرک تحصیلی شان وظیفهای پرمنفعت را بدست
بیاورند و زندگی مرفه و آرام داشته باشند. بناً، تا زمانیکه دید
منفعت طلبانه نسبت بهتحصیل وجود داشته باشد، این بحران همچنان پابرجا میماند.
از سوی دیگر، بحران تحصیلی، ناکامی مطلق
دولت افغانستان را در عرصههای مختلف زندگی مردم نشان میدهد و دولت تلاش
دارد تا این ناکامی خود را با تشویق سرمایهگذاران برای
سرمایهگذاری در عرصه سکتور تعلیمی و تحصیلی افغانستان و معرفی نمودن افراد بینتیجه
به دانشگاههای خصوصی بپوشاند و بدینوسیله سکتور تعلیمی و تحصیلی را بسوی خصوصی
شدن سوق دهد.
چنانچه، در حال حاضر دهها پوهنتون خصوصی در افغانستان
فعالیت دارند و دهها پوهنتون دیگر در پروسه اخذ جواز هستند. پوهنتونهای خصوصی که
دارای کیفیت پایین خدمات و دارای فیس بلند هستند و تمام همّ و غمّ شان ستاندن پول
از جیب جوانان تحت نام تحصیلات عالی است، آن هم در وضعیت وخیم اقتصادی که اکثریت
جوانان بیکار اند و نمیتوانند جوانان بهتحصیلات عالی بپردازند.
این
در حالیست که در نظام خلافت، کاملاً یک دید متفاوتی نسبت بهتحصیل وجود میداشته
باشد. چون در اسلام هدف نهایی در اجرای هر عمل، کسب رضایت الله سبحانه وتعالی است.
بنا برین، تمام توجه و تمرکز مسلمانان بالای این مسأله است که علم را برای فهم دین
الله سبحانه وتعالی فراگیرند، نه برای بدست آوردن منفعت.
بنابرین، مسلمانان ضرورت ندارد تا علم را وسیله منفعت
قرار داده و برای گرفتن وظیفه خوب، دورههای مختلف تحصیلی را سپری کنند و به القاب
گوناگون علمی دست پیدا کنند. هر چند درجههای مختلف تحصیلی و القاب علمی با تفاوت
زیاد در نظام خلافت وجود دارد، اما آن ها وسیله منفعت نیستند؛ بلکه وسیله تحقیق و
خدمتگزاری به امت اسلامی اند. چون دولت خلافت سهولتهای زندگی مانند: نان، لباس،
خانه و فرصتهای کاری را برای اتباعش فراهم میسازد، در نتیجه این فضا بمیان نمیآید
تا مسلمانان بخاطر بدست آوردن وظیفه و عاید، تمویل زندگی روزمره و بیرون شدن از
فقر بییشتر تحصیل نمایند، در عوض تمرکز شان بالای آموختن علم و دانش به هدف زندگی
اسلامی و حمل دعوت میباشد.
در
کنار این، دولت مکلف است تا فرصتهای تعلیمی و تحصیلی را بهشکل مفت و رایگان برای
تمام افراد جامعه اعم از ذکور و اناث بهشکل
آسان و با بهترین امکانات مساعد سازد، بدون اینکه پروسههای پیچیده و مملو از
فسادی را بنام کانکور بگزارنند. چون یکی از پالیسی های عمده خلافت محو
بیسوادی در میان امت می باشد، از اینرو، برای همه اعم از فقیر و ثروتمند امکانات
تعلیمی و تحصیلی را فراهم میگرداند، برعکس در نظام سرمایهداری فرصت تحصیلی تنها برای
افراد سرمایهدار و ثروتمند مساعد است و بس.
مصدق سهاک
عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ـ ولایه افغانستان