خبر:
پس از لغو گفتوگوهای
صلح بتاریخ 8 سپتامبر 2019م از سوی دونالد ترمپ، هیئت طالبان به رهبری ملا
عبدالغنی برادر برای اولینبار بتاریخ 4 اکتوبر 2019م با زلمی خلیلزاد در اسلام
آباد دیدار داشته است. ظاهراَ گفته شده که این دیدار بهمعنی آغاز دوباره گفتوگوی
رسمی میان طالبان و امریکا نبوده بلکه به هدف ایجاد اعتمادسازی میان دو طرف راهاندازی
گردیده است. از طرفی دیگر هیيت طالبان بتاریخ 3 اکتوبر با مقامات پاکستانی، به
ویژه شاه محمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان نیز ملاقات داشته اند. از آغاز پروسه
صلح، این اولین نشست میان هییت طالبان، مقامات پاکستانی و امریکایی در پاکستان میباشد.
تا جاییکه پاکستان در جریان دهماهه پروسه صلح تلاشهای زیادی را به خرچ داد تا
زمینه دیدار میان طالبان و امریکاییان را در اسلامآباد مساعد سازد، اما این تلاشها
نتیجه را در پی نداشته است، زیرا طالبان در آن زمان به پیشنهاد پاکستان در این
خصوص چراغ سبز نشان ندادند.
تبصره:
عمران خان، نخستوزیر
پاکستان در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل(UNGA) در ملاقاتی با دونالد ترمپ به وی
اصرار نمود که گفتوگوهای صلح با طالبان را از سربگیرد، و نیز وعده سپرد که این ابتکار
عمل را شخصاً به عهده میگیرد. این در حالیست که دونالد ترمپ گفتوگوهای صلح با
طالبان را بتاریخ 8 سپتامبر لغو نمود، و تاهنوز گفتوگوی رسمی میان دو طرف از
سرگرفته نشده است. اقدام لغو گفتوگوهای صلح از سوی ترمپ ناشی از آنست که، طالبان
در جریان نهبار مذاکره با تیم مذاکره کنندۀ امریکا بالای موقف خود، مخصوصاً پیرامون
حضور نیروهای امریکایی در افغانستان بطور قاطع ایستاده بودند، و هیچ تغییری در
استراتیژی آنان نسبت به این مورد تا هنوز نیز متظاهر نمیباشد. این در حالیست که
پنتاگون و ادارۀ ترمپ همواره بر موجودیت استخبارات نیرومند و فعال امریکا در
افغانستان تأکید نموده، و موجودیت داعش و ظهور گروههای نظامی را دلیلی برای حضور خود
عنوان میکنند. چنانچه ترمپ بتاریخ اول جولای 2019م در یک مصاحبهی به
ژورنالیستان گفت که، «ما میخواهیم حتی پس از توافق صلح با طالبان بخش عظیمی از
استخبارات فعال و نیرومند خود را در افغانستان نگهداریم.» و در مصاحبۀ دیگری نیز
گفت که، «8600 تن از سربازان امریکائی در افغانستان باقی خواهند ماند.» بناء لغو
گفتوگوهای صلح ناشی از برانگیخته شدن خشم ترمپ نسبت به مقاومت طالبان بر موقف خویش
و نیز اختلاف روی جزئیات پرنسیب چهارگانه پروسه صلح میباشد.
از طرف دیگر، سناریوی
لغو گفتوگوهای صلح از بهر آن تحقق یافت که نمایندگان دفتر سیاسی طالبان به رهبری
ملا عبدالغنی برادر به وساطت زلمی خلیلزاد و سکات میلر، فرمانده عمومی امریکا و ناتو
در افغانستان از سوی به کمپ دیوید دعوت شده بودند تا توافقنامه صلح را در خفاء
بدور از پوشش رسانهیی در کمپ دیوید به امضاء برسانند. اما طالبان خواستار امضاء
توافقنامۀ صلح با امریکا در حضورداشت تضمین کنندههای بینالمللی(روسیه و چین) در
یکی از کشورهای سومی مانند قطر شده بودند، آنهم طوریکه جریان امضای توافقنامۀ
صلح طی یک کنفرانسخبری در حضور رسانههای داخلی و خارجی نیز صورت بگیرد. بناء
طالبان دعوتنامۀ آنچنانی کاخسفید را رد نمود، و این امر باعث گردید که ترمپ
سرآسیمه شده و پروسۀ صلح را آناً لغو نماید.
در حقیقت لغو پروسۀ
صلح از سوی ترمپ پیام آشکاری برای طالبان دارد، و آن اینکه امریکا میخواهد از
عمق دیپلوماسی پراگماتیک خود علیه آنان استفاده نماید تا اینکه در این روند از
موقف بلندی برخوردار بوده تا در نتیجه در میدان مذاکره منحیث برندۀ مطلق ظاهر شود.
از اینرو فشارهای سیاسی را ذریعه پاکستان، آلمان و قطر و نیز فشارهای نظامی را از
طریق حملات هوائی و زمینی بالای پناهگاههای طالبان افزایش داده است تا در نهایت
پس از آغاز دور بعدی گفتوگوهای صلح، امریکا بتواند خواست سیاسی خود را که متضمن
اهداف استراتیژیک آنان میباشد، بالای طالبان تحمیل کند.
از سوی دیگر امریکا
میخواهد پایگاههای نظامی خود را در افغانستان حفظ کند، زیرا امریکا حاضر نیست به
هیچ قیمتی افغانستان را ترک نماید. و براساس برخی منابع، امریکائیان برای طالبان سیگنال
داده اند، که اگر طالبان با پذیرفتن یک پایگاۀ امریکایی در افغانستان موافقت کنند،
امریکا آماده است در بدل آن سرنوشت آیندۀ سیاسی افغانستان را به آنان تسلیم نماید.
اما طالبان این پیشنهاد را طی یک اعلامیهی رد نموده و نیز تأکید کرده اند که، «جز
صلح راه دیگری وجود ندارد و در این جنگ امریکائیان ضرر بیشتر را متحمل خواهند شد.»
اما با بررسی جوء سیاسی چنین هویدا میشود که امریکائیان خواهان از سرگیری گفتوگوهای
صلح با طالبان هستند. طوریکه ترمپ در آخرین اظهارات خود گفته است که، «ما طالبان
را طی چند روز چنان سرکوب نمودیم که در طول 18 سال شاهد آن نبوده اند. اما من همیشه
حاضرم با هر جناحی مذاکره نمایم، و مطمئن استم که طالبان نیز آمادۀ مذاکره اند.» بناء
با لغو گفتوگوهای صلح، امریکا میخواهد تا بالای رهبری طالبان فشارهای سیاسی و
نظامی بیشتر وارد نماید تا پس از آغاز دوبارۀ گفتوگوها مجال چانهزنی را از آنان صلب
نمایند ویا به حداقل برسانند.
اما در این مقطع
حساس، نقش محوری پاکستان در تسهیل گفتوگوهای صلح یکبار دیگر پس از سفر عمران خان
به امریکا برجسته میشود. زیرا عمران خان کما فی سابق به امریکا وعده سپرده است تا
زمینه دیدار و از سرگیری گفتوگوها میان طالبان و امریکا را مساعد سازد. اما قابل
یادآوریست که پاکستان از گذشته دور در معاملهگری بر سر گروههای اسلامی تجربه
زیادی دارد. چنانچه پاکستان در تجهیز لوژیستیکی و ایدیولوژیکی احزاب جهادی افغان(مجاهدین)
نقش مهمی را بازی نمود که سر انجام باعث پیروزی بلاکغرب(امریکا) و شکست بلاکشرق(شوروی
سابق) گردید، و اما پاکستان پس از ظهور طالبان از حمایت مجاهدین نیز دست بردار شد.
سپس حمایت سیاسی و لوژیستیکی خود را در برابر طالبان شدت بخشید، تا اینکه در سال 2001م،
بنابر خواست امریکا گروه طالبان را با آنان معامله کرد. حتی بنابر بعضی روایات از
درون طالبان، پاکستان فی طالب را در بدل 500 دالر امریکایی با امریکاییان معاوضه
نموده است. و نیز زمینۀ اشغال فزیکی افغانستان را با فراهمسازی راه ترانزیتی و
اکمالات نیروهای ناتو و امریکایی از خاک پاکستان از طریق بندر کراچی مساعد ساخت. بناء
چی تضمین وجود دارد که پاکستان یکبار دیگر بر سر طالبان با امریکاییان معامله
نکند، چنانچه در سال 2001 نمود؟!
در آخر این مسئله نیز
در خور بازتاب و تأمل است که امریکا نیز در طول تاریخ خود در انجام و خروج از پیمانها
و نیز آغاز و لغو پروسهها تجربۀ زیادی کسب نموده است. طوریکه با کشورها و قدرتهای
بزرگ دنیا دهها پیمان و توافقنامه را به امضاء رسانیده، اما هرازگاهی که پیمانهای
انجام شده متضمن منافع امریکا نبوده، از آن توافق به بسیار راحتی خارج شده است که
بهترین نمونههای معاصر آن خروج امریکا از پیمان اقلیم پاریس در 2017م، خروج امریکا
از برجام ایران در 2018م و خروج امریکا از توافق منع راکتهای میانبرد هستهای(INF) با روسیه در
2019م میباشد. زیرا این برای امریکاییان بسیار آسان است تا با یک توطئهی سیاسی
از هر پیمان، میثاق و توافق خارج شود، چنانچه با یک توییت گفتوگوهای صلح با
طالبان را در ظرف چند ثانیه لغو کرد. از اینرو باید به یاد داشته باشیم که، «مومن
از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.» بنابر این با این سوال پایانی به گفتههای
خویش خاتمه میدهیم، اگر پس از انجام توافق صلح میان امریکا و طالبان، امریکا
بخواهد از این توافق خارج شود، کدام کشور و قدرت قادر خواهد بود تا مانع خروج
امریکا از توافق صلح با طالبان شود: روسیه، چین و یا اتحادیه اروپا؟!