اشرف غنی به روز سه
شنبه هفتهی گذشته اعلام کرد که سه عضو برجستهی شبکه حقانی، به گونهی مشروط آزاد
میشوند و در بدل رهایی آنها دو تن از استاد پوهنتون امریکایی-افغانستان که در
سال ۲۰۱۶ توسط گروه طالبان ربوده شده بودند، آزاد خواهند
شد. او همچنان گفته بود که رهایی این سه نفر در مشوره با شرکایی بینالمللی
افغانستان، به خصوص ایالات متحده امریکا صورت گرفته است. اما به یکباره رهایی افراد
شبکه حقانی متوقف گردید و جان بس سفیر امریکا در سخنانی علت آنرا حملات اخیر
طالبان در لوگر و کابل خواند. به هرحال این آزادی با اندکی تأخیر صورت گرفته و
زندانیان شبکه حقانی در بدل رهایی دو استاد پوهنتون امریکایی-افغانستان آزاد شدند.
اما آنچه در این میان
مهم است این که نقش امریکا در تصمیم گیریهای سیاسی در افغانستان غیر قابل انکار
است؛ اگرچه این تصامیم به مزاج حکومت این کشور خوش نیاید. چنانچه وقتی حکومت افغانستان موضوع رهایی انس حقانی را «خط
سرخ» خود اعلان میکند و بعد خیلی راحت از آن پا بیرون میکشد، میتوان به صراحت
گفت که رهایی انس حقانی به همراه دو تن دیگر از افراد بلند پایه این شبکه، در اصل
تصمیم امریکا بوده نه مشوره با آن. اگر
حکومت افغانستان رهایی افراد شبکه حقانی را به خود ارتباط میدهد، تنها بدنبال این
است تا در روند مذاکرات صلح امریکا با طالبان دخیل شده و نقشی به آن داده شود،
چنانچه از آغاز روند گفتگوهای صلح، حکومت در آن هیچ نقشی نداشته و همواره تلاشش بر
این بوده تا سهمی در این گفتگوها داشته و خود را طرف اصلی این گفتگوها نشان دهد.
با این حال طرفهای
اصلی این معامله طالبان و امریکا بوده، پاکستان نیز در این میان نقش تسهیل کننده را
بازی نموده است. چنانچه فیض حمید، رئیس استخبارات پاکستان یا «آی اس آی» و سهیل
محمد، معاون وزارت خارجه آن کشور در سفری به کابل این مسله را بیان کرده بودند.
اگرچه شورای امنیت ملی افغانستان گفته بود که هدف این سفر، چگونگی عادی سازی روابط
دو کشور بوده، اما رسانههای پاکستانی به نقل از منابع معتبر گزارش داده بودند که
بحث تبادل زندانیان در این دیدار مطرح شده است. بدون شک رهایی انس حقانی و دو عضو
ارشد دیگر میتواند گامی برای اعتمادسازی میان طالبان و امریکا محسوب شود، چنانچه
نخستین گام برای اعتماد سازی میان آنها رهایی ملابرادر از زندان پاکستان به
پیشنهاد زلمی خلیلزاد بود که قبلاً صورت گرفت.
از جانب دیگر باید خاطر
نشان ساخت که رهایی افراد شبکه حقانی در بدل رهایی دو تن از استادان امریکایی میتواند
جنبه قوی انتخاباتی نیز برای حکومت ترامپ داشته باشد تا به نحوی با رهایی آنها
گامی مؤثر برای کارزارهای انتخاباتی خود بردارد. انتخاباتی که قرار است در سال
آینده میلادی برگزار شود، و جنگ افغانستان و بحرانی که امریکا در آن دست و پا میزند
نیز از موضوعات داغ و مهم کمپاینهای انتخاباتی به شمار میرود. ترامپ و حزب
جمهوری خواه نیز در تلاش است تا با مدیریت این بحران، در انتخابات پیش رو آرای
مردم را کسب نموده و هرگونه توافق احتمالی صلح با طالبان را برای برنده شدن در
انتخابات ریاست جمهوری امریکا به مصلحت خود تعیین نماید.
مورد دیگر این که
سیاسیون و رهبران افغان نیز در قبال تصامیمی که از سوی امریکا اتخاذ میگردد هیچ
حرفی برای گفتن نداشته و هر آن تصمیمی که از سوی امریکا اتخاذ میگردد آنها جز
تمکین به آن، کار دیگری نمیتوانند انجام دهند. این مسئله همانند آفتاب روشن است
این رهبران که امروز در مقابل تصامیم امریکا جز سر فرود آوردن کار دیگری ندارند،
همانند ابزاری هستند که در خدمت امریکا و سیاستهای آن قرار داشته و تنها چیزی که
برایشان اهمیت دارد منافع سیاسی، اقتصادی و موقفهای حکومتی است که در صورت بدست
آوردن رضایت امریکا به آنها عطاء خواهد گردید.
با تمام اینها، مردم
افغانستان در این گفتگوها، تصامیم و معاملههای سیاسی هیچ نفعی نداشته و به هیچ
صورت سبب تغییر زندگی آنها در ابعاد مختلف نخواهد شد. چنانچه در بازار داغ صلح
چنان وانمود میکنند که گویا پایان تمام بدبختیهای که مردم افغانستان در طول سالها
جنگ متحل شدهاند در گروِ صلح است، و این تلاشها نیز برای به میان آمدن صلحی است
که مردم همواره انتظار آن را داشتهاند. این در حالی است که امریکا همواره گفته
است که گفتگوها میان طالبان و امریکا تنها به مسایل مربوط به امریکا وابسته است، و
آیندهی افغانستان را به گفتگوهای بینالافغانی ارجاع دادهاند. چنانچه وقتی خلیلزاد
به عنوان فرستادهی امریکا در امور صلح افغانستان موظف گردید، در اظهاراتش بیشتر
هدف از این گفتگوها را آنچه که منافع امریکا میخواند، تعریف کردهبود.