اخیراً بنیاد آسیا طی نظرسنجی اعلام
داشت که میزان خوشبینی مردم افغانستان نسبت به آینده افزایش یافتهاست. بربنیاد
این نظرسنجی میزان خوشبینی مردم نسبت به آینده به بالاترین حد خود در هفت سال
گذشته رسیدهاست. یافتههای بنیاد آسیا نشان میدهد شمار کسانی که باور دارند
افغانستان در مسیر درست به پیش میرود، ۲ درصد در مقایسه به سال پار افزایش
یافتهاست. چنانچه در سال جاری میلادی، ۳۶.۱ درصد افغانها به این باور اند که
افغانستان در مسیر درستی به پیش میرود. این درحالی است که در سال ۲۰۱۸، این رقم به ۳۲.۸ درصد میرسید.
بدون شک سازمانهای همچون «بنیاد
آسیا» اگر اهدافشان مرموز و مبتنی بر یک انگیزه نباشد هیچگاه در چنین شرایط یک
چنین آمارِ دروغین را برای اغوای افکار عامه به دست نشر نمیسپارد. زیرا در شرایط
کنونی مردم از لحاظ سیاسی و امید به آینده در بدترین وضعیت به سر میبرند. چنانچه
نزدیک به سه ماه از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری میگذرد، افزون بر عدم اشتراک و
سهمگیری بیشترین رایدهندگان واجد شرایط و نیز وجود تقلب گسترده، تاکنون نتایج
انتخابات اعلان نشدهاست. با تداوم این وضعیت، کار و ارایهی خدمات در اکثر
اداراتِ دولتی به پایانترین حد خود رسیدهاست. وضعیت اقتصادی مردم همچنان بیشتر
از گذشته وخیمتر شدهاست. چنان که بر اساس آمارِ مسوول دفتر هماهنگی همکاریهای
بشردوستانهی سازمان ملل، از هر چهار نفر افغان یک نفر آن نیاز به کمک و همکاری
اضطراری دارد. از سوی دیگر در حال حاضر مردم برق کافی برای روشنی خانههایشان
ندارند، افزون بر این هوایی پاک برای تنفس، و آب صحی برای نوشیدن برای بیشتر از ششمیلیون
جمعیت کابل میسر نیست. با این همه وضعیت، چگونه میتوان از خوشبینی مردم نسبت
آینده حرف زد؟ در حالی که بیکاری به ویژه در میان نسل جوان بیداد میکند، فقر و
بیچارگی با گذشت هر روز در حال افزایش است؛ از جانب هم در حال حاضر افغانستان به
بازارِ مصرفی کالاهای کشورهای دیگر مبدل شدهاست. اگر با ارایهی آمار دروغین، هدف
اغوای افکارعامه نباشد با این همه شکنندگی سیاسی و اقتصادی چگونه میتوان گفت که
حکومت در مسیر درستی در حال حرکت است؟!
بیشتر کشورهایی که در افغانستان حضور
دارند به منظور رسیدن به اهداف سیاسیشان سالانه دست به ارایهی چنین آمارهای
دروغین میزنند. در این میان «بنیاد آسیا» از جمله نهادهای است که ظاهراً نزد مردم
به یک نهاد آسیایی میماند؛ در حالیکه این یک نهاد امریکایی است که در سال ۱۹۵۴م تأسیس شده و بودجهی سالانهاش به ۳۵ میلیون دالر میرسد
که بخش اعظم آن را کانگرس امریکا به چنین اهداف تمویل میکند.
بیشتر انتقادات بر آمار دروغین نشر
شدهی بنیاد آسیا بگونهی است که در آن هیچگونه اصول تحقیق مراعات نشدهاست. چنانچه
شیوههایی که در این نظرسنجی در نظر گرفته شده، بیشتر هدفمندانه بوده که واقعیت
اصلی را پنهان نگهداشتهاست. افزون بر آن، در اینگونه نظرسنجیها بیشتر منابع از
قبل هماهنگی شده و دیدگاه مورد نظر مطابقت به برنامهها و پالیسیهای مورد نظر
عیار شده که در عقب آن اهداف مرموز دیده میشود.
چنانچه در حال حاضر که بحث صلح و
گفتگویهای امریکا با طالبان مطرحِ بحث است، کشورهای حمایتکنندهی چنین نهادها
تلاش میکنند تا با راهاندازی اینگونه نظرسنجیها، آمار دروغینی را درخور مردم
دهند تا دیدگاه مثبت نسبت به تلاشهای صلح امریکا بوجود آید.
اگر وضعیت مردم با دقت نگاه شود دیده
میشود که نارساییهای زیادی وجود دارد که گفته شود خوشبینی مردم نسبت به آینده
بیشتر شده و یا اینکه از دیدگاه مردم، دولت در مسیر درستی در حال حرکت است.
با تمام اینها باید گفت که این گونه
نظر سنجیها به هیچ صورت واقعیت زندگی مردم را انعکاس نمیدهد، بلکه بیشتر در جهت
اغوای افکارعامه مورد استفاده قرار میگیرد. زیرا چنین بنیادها در خدمتِ کشورهای
قرار دارد که پالیسیهای استعماری آنها همواره برای مردم بحرانآفرین بودهاست؛ به
همین منظور آمار و ارقامی را ارایه میدهند که تصویرِ خلاف واقعیت را از زندگی
مردم انعکاس دهد.
بدون شک آرامش، رفاه و آیندهی بیدردِ
سر تنها در یک حالت قابل دسترس میباشد که تغییر واقعی در میان مردم به میان آورده
شود، و آن با دولتِ امکانپذیر است که برای مردماش دروغ نگوید. دولتی که هیچ
پیوندی با بیگانهها و دستگاههای دروغینشان نداشتهباشد.