به تاریخ 17 جنوری 2023م معاون سرمنشی سازمان ملل متحد، امینه محمد،
به افغانستان سفر نمود و با برخی مقامات امارت اسلامی در کابل و قندهار دیدار
داشته است. این اولین بار نیست که پس از روی کار آمدن امارت اسلامی سفر هیئتی از
ملل متحد و سایر نهادهای بین المللی به افغانستان صورت میگیرد و آخرین بار هم
نخواهد بود. ظاهراً هدف اساسی سفر این هیئت بلندرتبهی ملل متحد صحبت روی ممنوعیت
کار زنان در موسسات خارجی و فراهمآوری حق تعلیم و تحصیل برای زنان گفته شده است. با
وجودی که تعلیم وتربیه دختران (Girls
Education) و کار
زنان تحت چارچوب اهداف انکشاف پایدار (SDG) از جمله
اهداف مهم نزد جهان غرب و ملل متحد به حساب میآید، اما برای غرب تقویت روابط و ایجاد تعامل سیاسی با امارت
اسلامی از مهمترین موارد محسوب میشود.
در حقیقت جهان غرب به رهبری امریکا خودرا ملزم میداند تا
برای حفظ منافع سیاسی خود در افغانستان با حاکمان امارت اسلامی روابط خودرا تحکیم
کند. از همین رو، جامعه جهانی به رهبری امریکا از رویکردهای مختلف در قبال امارت
اسلامی استفاده میکند تا امارت اسلامی در برابر خواستههای آنها انعطاف نشان دهد.
چنانچه ندپرایس، سخنگوی وزارت خارجه امریکا، گفته بود که ما تلاش میکنیم تا
طالبان را به مسیر درست هدایت کنیم.
بناء امریکا برای به سَر رساندن این هدف، گاهی در لباس
سازمان همکاریهای اسلامی (OIC) وارد صحنه میشود؛ گاهی هم از طریق ملل
متحد و سایر نهادهای بینالمللی که عملاً در افغانستان فعال استند و به آنها به
مثابه سازمانهای خیریه نگاه میشود. و اکثراً از طریق دیپلوماتها و نمایندههای
ویژه، روابط خود را با امارت اسلامی فعال نگه میدارد. غرب از یک طرف، با استفاده
از پالیسی تطمیع (Carrot Policy) بستههای میلیون دالری را در قالب کمکهای
بشردوستانه ارسال میکند؛ و از طرف دیگر، از طریق پالیسی تنبیه (Stick Policy) به اعمال فشارها بالای امارت اسلامی میپردازد.
سازمان ملل متحد برای تقویت روابط غرب با امارت اسلامی نسبت
به همه ابزارهای موجود موفق تر عمل میکند. زیرا این سازمان از یکسو نبض جوامع
اسلامی را بخوبی میشناسد و از طرفی بلد است که با چی رویکرد و تکتیکهای پراگماتیک
وارد عمل شود. در سوی دیگر، متأسفانه دید خیرخواهانه نیز نسبت به فعالیتهای ملل
متحد وجود دارد که در واقعیت چنین نیست.
سازمان ملل متحد همانطوری که در طول 20 سال اشغال افغانستان
توسط امریکا در صدد تامین منافع غرب در این سرزمین بود، این سازمان هنوز هم برای
تحقق مطالبات غربی بارها بالای امارت اسلامی تاخت و تاز نموده و نیز فشارهای سیاسی
را وارد مینماید تا امارت اسلامی را به مسیر امریکایی (غربی) هدایت کند. امریکا
در طول 20 سال بیش از 90 هزار بم بالای مردم افغانستان پرتاب کرده و صدها هزار
افغان را در این جنگ کشته و زخمی ساخت و نیز میلیونها افغان در اثر این جنگ ویرانگر
بیخانمان و مهاجر گردید و حتی تا جاییکه امریکا مادر بمها (MOAB) را نیز
در این جغرافیای بیسپر آزمایش نمود.
ملل متحد در آن زمان جز شمارش آمار کشته شدگان و چشم پوشی از جنایات بشری توسط
امریکا کاری دیگر انجام نمیداد. حتی این سازمان حقوق بشری کوچکترین سخنی را در
مورد اعاده حق زندگی زنان و اطفالی که قربانی بمهای امریکا شده بودند، اظهار نمیکرد.
این سازمان در اصل به محور منافع پنج عضو دایمی (P5) شورای
امنیت ملل متحد میچرخد، اما با آنهم ماموریت
اساسی این سازمان بر تحکیم و حفظ نظم جهانی لیبرال (Liberal Order) که پس از جنگ جهانی دوم به رهبری امریکا به معرفی گرفته
شده است، استوار میباشد. این سازمان در اصل یک نهاد سیاسی و یکی از بازوهای
قدرتمند غرب میباشد و به هدف جلوگیری از تهدیدی در برابر نظم امریکایی تلاش میکند
تا در هیچ یکی از نقاط جهان نظم کفری (دموکراسی و لیبرالیزم) به چالش کشانیده نشود.
این سازمان از تقویت اسلامگرایی و تحقق اسلام منحیث دین
سیاسی نگران است. از همینرو، بارها دیده شده است که کوچکترین ترحم و تمایلی در
برابر مسلمانان و حل قضایای جهان اسلام نداشته است. چنانچه، این سازمان در قضیهی
خونین سوریه و بهار عرب که منجر به کشته و زخمی شدن صدها هزار مسلمان و مهاجر و بیخانمان
شدن میلیونها زنان و اطفال مسلمان گردید، تنها نقش نظارهگر را بازی میکرد. به
همین ترتیب، این سازمان در قضیهی فلسطین در کنار دولت ظالم یهود قرار گرفته و وجب
وجب خاک فلسطین توسط دولت اشغالگر یهود در پیش چشمان همین سازمان به گونهی
تدریجی در حال غصب شدن است. در واقع همانطوری که ماموریت سازمان ملل متحد در شرق
میانه تحقق سناریوی امریکایی پیمان ابراهیم (Abraham Accord) میباشد، نه حمایت از اطفال معصوم و بیدفاع مسلمان فلسطینی، سوری
و یمنی؛ به همین ترتیب، نقش ملل متحد در افغانستان داشتن نظارت بر خاک این کشور و
تامین منافع سیاسی امریکا در این سرزمین میباشد.
گفته میتوانیم که امریکا، سازمان ملل متحد را برای سه هدف
اساسی به کار میبرد:
ترمیم و تقویت نمودن روابط غرب با امارت اسلامی
تعمیل فشار سیاسی، روانی و رسانهیی در صورتیکه امارت اسلامی به خواستهای غرب پاسخ مثبت ندهد
تعقیب اوضاع داخلی و تشریک اطلاعات موثق از مناطق مهم افغانستان به امریکا و غرب
از طرف دیگر، یکی از اهداف اساسی این سازمان این است تا با انجام
ملاقاتها و دید و بازدیدها با مقامات امارت اسلامی، بدبینی و نفرت را نسبت به
رهبری امارت اسلامی نه تنها در نزد مردم افغانستان بلکه حتی در میان صفوف امارت
اسلامی ایجاد نماید تا در دراز مدت نه تنها فاصلهها را میان حلقه رهبری و صفوف
داخلی امارت اسلامی بیشتر ساخته بلکه فضای یأس و ناامیدی را در بین شهروندان افغان
هرچه بیشتر افزایش دهد. به همین لحاظ باید این را درک کنیم که موضوع کار، تعلیم و حقوق
زنان اصل هدف این سازمان نبوده بلکه بیشتر منحیث حربهی فعال تبلیغاتی برای کسب
اهداف سهگانه فوق مورد استفاده قرار میگیرد.
در آخر باید یادآور شویم که امریکا باوجودی که به لحاظ
نظامی از افغانستان خارج شده است اما در تلاش است که با استفاده از سازمانهای بینالمللی
و ملل متحد حضور سیاسی و استخباراتی خودرا در این جغرافیا دوباره تقویت نماید تا
نظام اسلامی به عنوان نظم سیاسی نوین در این سرزمین احیاء و تحکیم نشود. و ملل
متحد، به عنوان نماینده سیاسی امریکا، تلاش میکند تا این امر هرگز تحقق نیابد و نظم
فعلی جهان که مبتنی بر اصول و ارزشهای غیراسلامی به پیش میرود، از افغانستان
مورد تهدید قرار نگیرد. چون این مُلک، مُلک الله سبحانهوتعالی است و تنها باید حکم
الله سبحانهوتعالی باید در سرزمین اسلامی تحقق یافته و نیز به سایر سرزمینها
گسترش یابد. نیاز است تا مجاهدین امارت اسلامی اهداف پنهان و شوم ملل متحد را که
تحت عنوان کمکهای بشردوستانه در افغانستان صورت میگیرد، به درستی درک نموده و
فعالیتهای آن را در این سرزمین مسدود ساخته و این درخت شجره خبیثه را از بیخ و
بنیاد قطع و از بین ببرند.
يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَتَّخِذُوا۟ بِطَانَةًۭ مِّن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًۭا وَدُّوا۟ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ ٱلْبَغْضَآءُ مِنْ أَفْوَٰهِهِمْ
وَمَا تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ ۚ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ ٱلْءَايَـٰتِ ۖ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ [٣:١١٨]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از غير
خودتان، [دوست و] همراز مگيريد. [آنان] از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمىورزند.
آرزو دارند كه در رنج بيفتيد. دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است؛ و آنچه سينههايشان
نهان مىدارد، بزرگتر است. در حقيقت، ما نشانهها[ى دشمنى آنان] را براى شما بيان
كرديم، اگر تعقل كنيد.