اظهار دین؛ محبوب‌ترین عمل نزد الله
12/13/2022 | یوسف ارسلان

Print


آیا فکر می‌کنید که سنگ‌های کنار کوه، برگ‌های روی درختان و اجسام کوچک و ذره‌بینی عبث خلق شده‌اند و آنها را هدفی نیست؟ پس بدانید که از بزرگترین نوع فهم‌ها یکی هم دانستن این است که هر مخلوقی را هدفی است و هیچ چیزی بدون حکمت خلق نشده است. از اسمای الله متعال یکی هم "حکیم" است چون که هیچ امر آن بدون حکمت یا عبث نمی‌باشد. این همه را هم واقعیت‌های زندگی مان و هم تصریحات قرآن ثابت می‌سازد که "هرکسی را بهر کاری ساختند". در قرآن از هدف خلقت انسان گفته شده و همچنان در مورد آسمان‌ها، زمین، شب، روز، هدایت، ضلالت، خواب، بیداری، مرگ، زندگی، زینت‌ها، سهولت‌ها، مشکلات و بقیه مخلوقات ذکر آمده است که به چه مرامی خلق شده‌اند. چنانچه در آیه 38 سوره دخان آمده است "وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ" یعنی ما آسمان‌ها و زمين و آنچه که در ميان آن‌هاست را به بازيچه و ساعت‌تیری نيافريده‌ايم. برای همین است که الله متعال در آیه 44 سوره عنکبوت فرموده است: "خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ  إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ" یعنی خدا آسمان‌ها و زمين را به حق (هدفمند) آفريد و در اين نشانه بزرگی براى مؤمنان است.
پس از مواردی مهمی که انسان باید به دانستن آن بپردازد یکی هم دانستن هدف رسالت پیامبران است. بشر نیاز به رسالت دارد تا که پیام خالق خود را در مورد خویش دانسته و با درک هدف خلقت به راه مستقیم سوق یابد و از هدایت یافتگان شود. اینکه پیامبران، این هدف را چگونه انجام می‌دهند و الله متعال این روش و این هدف را برای شان چگونه تعریف کرده است خود قرآن آنرا واضح می‌سازد. در جاهای متعددی از قرآن هدف از رسالت پیامبران را با الفاظ متفاوتی ذکر نموده است و در مورد حضرت محمد "ص" بشکل مشخصی آورده است که هدف از رسالت وی "ص" چیست. الله متعال در آیه 9 سوره صف این هدف را که پیامبر و پیروانش باید آنرا بدانند و عملی کنند چنین ذکر می‌کند:

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
ترجمه: الله متعال کسیست که پیغمبر خود را همراه با هدایت (قرآن) و دین حق (اسلام) فرستاده است تا این دین را بر همه‌ی ادیان (نظام‌ها و ایدیولوژی‌های) دیگر غالب و حاکم گرداند، هرچند مشرکان دوست نداشته باشند.

این آیه با اندکی تفاوت در سه سوره (صف، توبه و فتح) آمده است که هدف از رسالت حضرت محمد "ص" را ذکر می‌کند؛ که امت وی نباید از چنین هدف بزرگی غافل باشد. این هدف را تحت عنوان "اظهار دین" یا غالب ساختن دین اسلام بر سایر ادیان ذکر نموده است. برای اینکه این آیه را به شکل درست آن درک کرده باشیم خوب است که اندکی به جزئیات آن وارد شویم. در ذیل کوشش به این شده تا کلمات کلیدی آیه را به جهت وضاحت تمام آیه به معرفی گیریم.
توضیح برخی اصطلاحات آیه:
رسوله: علمای سنی و شیعه در این مورد اتفاق نظر دارند که هدف از کلمه رسول درین آیه حضرت محمد "ص" می‌‎باشد. زمخشری در تفسیر الکشاف خویش درین مورد ذکر نموده است و همچنان تفاسیر معتبر دیگر مثل تفسیر الجامع الاحکام القرآن از قرطبی نیز در توافق با آن گفته اند که هدف از رسول درین آیه همان حضرت محمد "ص" می‌باشد.
هدی: برخی‌ها هدا را درین آیه به معنی هدایت‌گری پیامبر گرفته‌اند، اما برخی زیادی از مفسرین آنرا به معنی قرآن می‌دانند؛ چنانچه شیخ آلوسی در تفسیر روح‌المعانی خویش درین مورد گفته است. درین مورد در آیات دیگری از قرآن نیز، قرآن را به معنی "کتاب هدایت" آورده است، مثلاً در آغاز سوره بقره آمده است: ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین.
دین‌الحق: اتفاق نظر بر این است که هدف از دین‌الحق همان دین اسلام می‌باشد. درینجا مهم است تا حقیقت اصطلاح "دین" را بدانیم؛ چون امروز برخی‌ها دین را به معنی مذهب می‌دانند و برخی هم "Religion" را جاگزین دین کرده‌اند. این همه درحالیست که اسلام صرف یک دین است، نه مذهب و نه هم چیزی دیگری؛ و در نصوص نیز به همین معنی آمده است. دین دارای معنی فراگیر است که در زبان‌های دیگری کلمه بدیل آن وجود ندارد. ابو الاعلی مودودی در کتاب "اصطلاحات چهارگانه در قرآن" می‌گوید که دین در زبان‌های دیگری کلمه بدیل ندارد اما اگر معادل آنرا دریابیم "معادل دین در زبان انگلیسی state است." پس نباید که دین را ترجمه نمود که ترجمه آن سبب مغشوش شدن و از بین رفتن معنی اصلی آن می‌شود.
اگر به اصطلاحات امروز، معادل دین را بیان کنیم در حقیقت دین به معنی نظام و ایدئولوژی می‌باشد، چنانچه ابن فارس در مقاییس‌اللغه می‏گوید که دین از ریشه دَیَن گرفته شده است و به معنی انقیاد و ذلیل شدن است و همچنین در قاموس لسان‌العرب به معنی قانون، اطاعت، روش زندگی، عادت و انقیاد و گردن نهادن آمده است.
وقتی در نصوص با دین پسوند "حق" می‌آید این به معنی مختص نمودن آن به اسلام است؛ چون که عملاً ادیان و ایدیولوژی‌های متعددی وجود دارند و برای همین است که قرآن دین را دو گونه دانسته است: یکی دین‌الحق است که تحت عنوان دین الله نیز آمده است و دیگری هم دین‌الملک است که به معنی دین بشری می‌باشد. دین‌الحق همان نظام کامل الهی بوده که در مقابل دین الملک یا همان نظام بشری استفاده شده و در میان آن الله متعال پیامبران را فرستاده است تا دین‌الحق را بر دین‌الملک ظاهر یا غالب سازند و امت آنها مکلف‌اند که پیامبران شان را نصرت و حمایت نموده و این راه را ادامه دهند.
لیظهره: ظهر، یظهر، ظهورا به معانی محدودی آمده است که سه معنی اساسی آن: آشکار شدن، پشت دادن (کمک کردن) و غالب شدن می‌باشد. در اصل معنی غالب شدن فراگیر از بقیه معانی این لغت است، چون که دو معنی دیگر را نیز دربر می‌گیرد خصوصاً اگر لیظهره همراه با "علی" بیاید؛ چنانچه ابن فارس گفته است: "اصل معنی ظَهَرَ با «علی» بر قوت و بروز دلالت داشته است، ازین سو در وسط روز که خورشید بروز بیشتری داشته است، مورد استفاده بوده است و یا انسانی که از دوردست ظاهر می‌شود و قسمت بیرونی بدن او نمایان می‌شود، کلمه ظهر برای او استعمال می‌گردد."
کلمه ظهر یا اظهار پهلوی اینکه در سوره صف به معنی غالب شدن و چیره شدن آمده است در آیه‌های دیگری نیز به چنین معنی آمده است، مانند آیت 20 سوره کهف که در مورد اصحاب کهف می‌گوید:

إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا
قطعاً اگر آنان بر شما غالب شوند، شما را سنگسار می‌کنند، و یا این که به دین خود برمی‌گردانند، و (در آن صورت) هرگز رستگار نمی‌گردید.

و در مورد مشرکین در آیه 8 سوره توبه آمده است:

وَإِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً 
اگر بر شما غالب شوند، نه خویشاوندی را در نظر می‌گیرند و نه عهدی را مراعات می‌دارند.

علی الدین کله: قرطبی و ابن‌عاشور می‌گویند "افزوده شدن ال بر اسم جنس، افاده عموم می‌کند." یعنی غالب شدن بر تمام ادیان، ایدیولوژی‌ها و نظام ها. "کله" به طور تأکید آمده است که عمومیت آن را تأکید می‌کند.
محبوب‌ترین عمل
در تفسیر بالمأثور از سیوطی آمده است که یکی از انصار گفت: "اگر بدانم که کدام عمل از محبوب‌ترین اعمال نزد الله است به آن عمل خواهم کرد تا آنکه بمیرم." الله متعال در پاسخ به آن آیات سوره صف را نازل نمود که می‌فرمایند: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ. یعنی الله متعال کسانی را دوست می‌دارد که به شکل متّحد و یکپارچه در خطّ و صفّ واحدی در راه او می‌جنگند، انگار دیوار سربی بزرگی هستند. درین جا الله متعال از محبوب‌ترین عمل نام برده است که جهاد یا قتال می‌باشد. البته که جنگیدنِ محض را الله متعال دوست ندارد، بلکه قتال و جهاد در راه الله (سبیل الله) را دوست دارد و همین شرط است که او را از بقیه جنگ‌ها متفاوت می‌سازد. سبیل الله همان دین الله و حاکم ساختن آن است. یعنی در هر جایی از قرآن که پسوند "سبیل الله" آمده است هدف آن راهی است که منتج به اظهار سیستم اسلامی و حاکمیت دین الله می‌شود، مانند: هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَأَنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ... تمام اینها که اگر جهاد، قتال، هجرت یا انفاق است هدف آن صرف بخاطر حاکمیت دین الله می‌باشد.
در همین سوره‌ی که سبب نزول آن پرسش یکی از انصار در مورد محبوب‌ترین عمل بود، الله متعال در آیه نهم آن موضوع اظهار دین را بیان می‌کند که تمام سوره روی آن می‌چرخد. چون سوره در مدینه نازل شده است و در مدینه دولت اسلامی عملاً موجود بود برای همین است که در صورت موجودیت دولت اسلامی طریقه اظهار دین همان جهاد است تا از دولت اسلامی محافظت نموده و اسلام را به بشریت حمل نماید. اما امروز که دولت اسلامی موجود نیست تا جهاد را سیاست خارجی خویش تعیین نموده و اردوی واحد مسلمانان را شکل دهد؛ برای همین است که تاسیس دولت اسلامی خودش از بهترین و محبوب‌ترین اعمال نزد الله می‌باشد که توسط آن دین اسلام تطبیق و حمل می‌گردد. پس 13 سال دعوت پیامبر در مکه که به طریقه مبارزه فکری و سیاسی می‌خواست دولت را تأسیس کند خودش از محبوب‌ترین اعمال است که آلله متعال آنرا از همه چیز بیشتر می‌پسندد. این همه برای این است که هدف از رسالت تمام پیامبران این بوده تا محبوب‌ترین عمل را انجام دهند و آن عبارت از اظهار یا غالب ساختن دین حق که اسلام است بر تمام ادیان، نظام و ایدیولوژی‌های باطل می‌باشد تا که اسلام منحیث روش زندگی در تمام بخش‌های حیات تطبیق گردد و حاکمیت تنها و تنها از آن الله شود.
اصطلاحاتی که به معنی حاکمیت دین آمده است
الله متعال از مسلمانان خواسته است تا دین وی را بر تمام ادیان حاکم و غالب سازند. این امر با الفاظ متفاوتی در قرآن آمده است که یکی از آنها همان "اظهار دین" می‌باشد. اما در قرآن اصطلاحات دیگری نیز وجود دارد که هدف آن حاکم ساختن نظام اسلام می باشد و ذیلاً دو مورد آن را بیان می‌داریم:
نصرت: نصر در حقیقت همان بارانی است که زمین را زنده و سبز می‌کند. راغب اصفهانی می‌گوید: نصـر ارض بنی فلان- یعنی زمین آنهـا بـاران‌خیز است. و همچنان در لسان‌العرب آمده است که "ناصر به معنی همان جوی آب است که از راه دور به یک وادی وصل می‌شود." برای همین است که الله متعال از پیروان تمام پیامبران خواسته است تا او را نصرت داده و دین وحی شده اش را حاکم سازند تا با حاکمیت آن اسلام به مثل بارانی بر جامعه نازل شده و آن را زنده و سرسبز سازد.
در قرآن، نصرت در اکثر موارد با موضوع سیاست و قدرت یکجا آمده است، مثل: وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ یعنی خداوند شما را در بدر پیروز گردانید و حال آن که (نسبت به کافران) ناچیز (و از ساز و برگ اندکی برخوردار) بودید، پس از خدا بترسید تا شکر (نعمت او را بتوانید) به جای آورید. یا در جایی دیگر آمده است: وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ و آنان (حضرت موسی و هارون) را (در مقابل فرعون) یاری کردیم تا (بر دشمنانشان) پیروز شدند. و همچنان آمده است: إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ  هنگامی که یاری خدا و پیروزی و فتح فرا می‌رسد. پس وقتی الله متعال می‌گوید که "كُونُوا أَنصَارَ اللَّهِ" یا که می فرماید "إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ" و یا اینکه الله مومنین را نصرت می‌دهد "وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ"، و همینگونه اوس و خزرج وقتی به "انصار" مبدل شدند که پیامبر را حمایت و دولت را در مدینه تأسیس نمودند. این همه به معنی حاکمیت و یا اظهار دین است که از مسلمانان خواسته شده و برای مؤمنین وعده داده شده است.
قایم: قیام، قایم، اقامه همه از یک ریشه‌اند که عبارت از قوَم می‌باشد. معنی آن عبارت از: برپا کردن، محافظت کردن و ثبات است. در قرآن بارها آمده است که نماز را قایم سازید "وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ" اینجا صلاه به معنی نماز است و همچنان در نصوص اقامه نماز به معنی اقامه دین نیز می‌باشد. چنانچه پیامبر از کشیدن شمشیر علیه حاکمی که نماز را برپا می‌دارد منع کرده است که علما آنرا کنایه بر اقامه دین می‌دانند. و همچنان حضرت محمد "ص" والی‌ها را از دید صلاحیت شان به "والی صلاه" و "والی زکواه" تقسیم نموده بود. والی زکواه صرف مسوولیت بخش مالی ولایت را داشت اما والی صلاه حاکم اصلی و امیر آن ولایت بود که مسوولیت تطبیق دین را دارا بود. و همچنان در آیه 13 سوره شوري الله سبحانه و تعالی بشکل واضح گفته است که وصیت اش برای پیامبران این بوده که دین را اقامه یعنی حاکم سازند و درین امر با هم تفرقه و اختلاف نکنند:شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ۖ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ.
اظهار دین رسالت تمام انبیا
از آدم تا به خاتم هدف از رسالت پیامبران همین بوده است تا دین اسلام را بر بقیه ادیان و نظام‌ها غالب یا اظهار سازند. درین مسیر کسانی از پیامبران به هدف رسیدن و کسانی هم نرسیدند چون یا از طرف مردم کشته شدند و یا هم کسانی پیدا نشدند تا أنها را بپذیرند و یا یاری و نصرت شان کنند. چنانچه الله متعال این را در آیه 13 سوره شوری بیان می‌کند:

شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ۖ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ
خداوند دینی را برای شما (مؤمنان) بیان داشته و روشن نموده است که آن را به نوح توصیه کرده است و ما آن را به تو وحی و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نموده‌ایم (به همه‌ی آنان سفارش کرده‌ایم که) دین (نظام اسلام) را اقامه (حاکم و اظهار) دارید و در آن تفرقه نکنید و اختلاف نورزید.

در سوره صف که موضوع اساسی آن اظهار دین است، الله متعال از حضرت موسی و حضرت عیسی مثال می‌زند که آنها در مبارزه برای حاکمیت دین الله مثال های خوبی استند. چنانچه الله متعال در آیه 14 سوره صف مسلمانان را مخاطب قرار داده و از آنها می‌خواهد که دین اسلام را نصرت داده و حاکم سازند، چنانچه حضرت عیسی علیه سلام چنین کرد و از مردم خواست که در مقابل امپراتوری روم نصرت اش کنند اما صرف حدود 12 نفر آماده این کار شد. به اساس یک روایت ریشه اصطلاح نصارا یا نصرانی به همین واقعیت می‌رسد. چنانچه الله متعال درآیه 14 سوره صف فرموده‌اند:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ ۖ
ای مؤمنان! کمک‌کنندگان و یاران (دین) خدا باشید، همان گونه که عیسی پسر مریم به حواریّون گفت: چه کسانی یاران من برای (یاوری دین) خدا خواهند بود؟ حواریّون گفتند: ما جملگی یاران و حمایت‌کنندگان (دین) خدا خواهیم بود.

حضرت ابراهیم علیه سلام با نظم نمرود در نزاع بود و حضرت موسی علیه سلام با فرعون و نظام آن. هیچ کدامی از پیامبران دین را به هدف صرف تنظیم عبادات به مردم نرسانده است. پیامبران هر یکی از انقلابیون عصر خود بودند که بزرگترین دشمنان آن‌ها حکام و نظام‌های وقت بود. چنانچه فرعون مردم خود را مخاطب قرار داده و حضرت موسی علیه سلام را خطری برای نظام و نظم زندگی مردم خود معرفی می‌کند. در آیه 26 سوره غافر آمده است:

وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ ۖ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ
فرعون (به اطرافیان و مشاوران خود) گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را (برای نجات خود از دست من) به فریاد خواند. من از این می‌ترسم که دین (نظام و روش زندگی) شما را تغییر دهد، یا این که در زمین فساد را گسترش دهد و پراکنده سازد.

اظهار دین چه چیزی را نفی می‌کند؟
سیکولاریزم: پس از سقوط کلیسا و حاکمیت نظام‌های سیکولار، جامعه را به سوی آزادی از خدا و یا محدود کردن ادیان به حوزه خصوصی، سوق دادند. در جهان اسلام نیز کسانی ازین عقیده متاثر شده و مسلمانان را به آن فرا می‌خواندند و کسانی مثل نواندیشان و روشنفکران دین، با نفی کردن نظام اسلامی و دولت خلافت، این مفکوره را در جامعه ترویج می‌نمودند. در سیکولاریزم دین از سیاست، دولت و جامعه جدا بوده و صرف رفع‌کننده غریزه تدین و یا رابطه مخلوق با خدایش است. اما اصطلاح دین و اظهار دین و همچنان سنت پیامبر و اصحابش این را واضح می‌سازد که هدف اساسی انبیا همین بوده که اسلام منحیث یک نظام در جامعه و در تمام امور زندگی تطبیق شود و این از محبوب‌ترین اعمال می‌باشد.
کثرت‌گرایی: از مفکوره‌های است که با حرکت رفورم در اروپا آغاز گشت و توسط متدین‌های مسیحی به پیش رفت تا آنکه شلایرماخر در قرن 19 و جان‌هیک در قرن 20 پلورالیزم یا همان کثرت‌گرایی را مطرح نمودند. کثرت‌گراها باورمند به حق مطلق نیستند و فکر می‌کنند که هر دین، اندیشه یا نظام بهره‌ی از حق دارد. چنانچه جان‌هیک می‌گوید: "پلورالیزم عبارت از پذیرش و قبول این دیدگاه که تحول و تبدیل وجود انسانی از حالت خودمحوری به خدامحوری، به طرق گوناگون در درون همه سنت‌های دینی بزرگ عالم صورت می‌گیرد؛ به عبارت دیگر تن‌ها یک راه و شیوه نجات و رستگاری وجود ندارد، بلکه راه‌های متعدد و متکثر درین زمینه وجود دارند." پس اظهار دین در تقابل با کثرت‌گرایی نیز است و این بینش "همه ادیان و مفکوره‌ها بهره‌ی از حق را در خود دارند" را از بنیاد باطل دانسته و اسلام را بر تمام بینش‌ها غالب می‌داند. چنانچه الله متعال در آیه 85 سوره آل عمران می‌فرماید:

وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
و کسی که غیر از (دین و شریعت) اسلام، دین دیگری برگزیند، از او پذیرفته نمی‌شود، و او در آخرت از زمره‌ی زیانکاران خواهد بود.

دولت‌ملت: دولت‌ملت یا همان "Nation State" نوعیت نظم امروزی جهان است که با کنگره وستفالیا 1648 میلادی از اروپا آغاز شد و توسط استعمار انگلیسی و امریکایی تمام جهان را زیر گرفت. اساس نظم دولت‌ملت مبتنی بر عقیده سیکولار می‌باشد که برای نظام‌های جمهوری و دموکراتیک حیثیت فضای حیاتی را دارد. دولت‌ملت باعث شده است که دین از صحنه سیاسی به دور ساخته شده و سیاست‌ها مبتنی بر مفکوره "عمل‌گرایی" و یا "ریالیزم" صورت گیرد. درین نظم، سرزمین‌ها با مرزهای ملی احاطه شده‌اند و منافع‌ملی بلندترین مرام آنها می‌باشد. به همین دلیل است که اظهار دین در مقابل این نظم و بینش قرار دارد. چون با اظهار دین، مرزها شکسته شده و منافع ملت به منافع امت مبدل می‌شود و به هیچ نظامی بغیر از اسلام اجازه حاکمیت و رهبری بشریت داده نمی‌شود.
پس در نتیجه؛ دانستیم که محبوب‌ترین عمل نزد الله متعال اظهار دین اسلام بر سایر ادیان و نظام هاست که دقیقاً همین هدفِ رسالت تمام پیامبران نیز بوده است. از سوی دیگر ما منحیث امت حضرت محمد "ص" مکلف به پیروی راه ایشان می‌باشیم و اینجاست که به میکانیزم عملی اظهار دین باید متوجه شد و آنرا باید درک کرد. کسانیکه هدف از رسالت انبیاء را فراموش نمودند کوشش به خرج دادند تا اسلام را در چارچوب کپیتالیزم و جمهوریت و یا نشنلیزم و سوشیالیزم تطبیق کنند که نتوانستند. وقتی اسلامی هدفی را بیان می‌کند روشی را نیز در نظر دارد تا هدف را عملی سازد، برای همین است که باید فکره و طریقه یا هدف و روش رسیدن به آن باید از یک جنس باشند. یعنی اگر هدف مبتنی بر اسلام باشد طریقه آن نیز باید از اسلام گرفته شود. پس بدانید که اسلام تنها با تأسیس دولت خلافت -که از جنس خود اسلام است- بر تمام تدیان و نظام‌ها ظاهر و غالب می‌شود و اما خلافت شرعاً تأسیس نمی‌گردد مگر به روش پیامبر که در عصر مکی آن روش را به جهت تأسیس دولت یا همان اظهار دین به کار بسته بود. و بدانید که اظهار دین و غالب شدن اسلام بر کپیتالیزم، جمهوریت، دموکراسی، شاهی، نشنلیزم، کمونیزم و یا هر دین و نظام دیگری از اهداف بزرگ مؤمنین است و مؤمنین بزرگترین خوشحالی شان در نصرت دین الله و اظهار شدن آن می‌باشد. چنانچه وقتی پیامبر در اوایل بعثت برای مدتی نزول وحی بر ایشان قطع گردیده بود سخت اندوهگین گشته بودند. پس از چند ماهی الله متعال جهت اینکه بنده عزیز خود را غمخواری کرده باشد و خوشحال سازد سوره ضحی را نازل نمود و برایش از آینده‌ی عمرش گفت. آیتی از سوره بیان می‌دارد که ای پیامبر صبر پیشه کن که آخر عمرت با تأسیس دولت اسلامی و اظهار دین، از اول عمرت که در غربت دین به سر می‌بری بهتر می‌باشد.

وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الْأُولَى [٩٣:٤]
و آخر زندگی (با اظهار دین و حاکمیت اسلام) برای تو، بهتر از آغاز (زندگی) است.




   ارسال نظر