در مورد مسأله یا حکم حجاب در افغانستان و خارج از آن سروصداهای زیادی شنیده
میشود. از سکولارها و فعالین مدنی داخل افغانستان گرفته، تا سرمنتشی ملل متحد،
اتحادیه و اعضای کشورهای اروپایی؛ فرمان جدید ا. اسلامی در مورد حجاب اسلامی را خلاف حقوق بشر و حقوق زن تلقی کردند؛ و از ا.
اسلامی و مردم افغانستان خواستند به عوض تطبیق اسلام، ارزشهای غربی را تطبیق
نمایند، و بهجای اطاعت از الله متعال از آنها اطاعت کنند. کشورهای غربی ازاین
مسأله به حیث وسیله فشار و امتیازگیری برای اهداف خودشان استفاده میکنند. این
کشورها از یک طرف میگویند که افغانستان کشور مستقل است، و ما استقلال آن احترام
داریم؛ از طرف دیگر این کشورها با بیشرمی
تمام میخواهند که امور داخلی این کشور؛
مانند: مسأله حجاب، به اساس خواست آنها تنظیم گردد، عجب منافقتی!؟
غربیها همیشه از اینکه از طرف مردم افغانستان و ا. اسلامی تهدید شوند، به
تشویش استند و ابراز نگرانی میکنند؛ اما همه روزه این غرب است که مردم افغانستان
را از طریق ارزشها، امکانات و نفوذ خود
در دنیا، تهدید میکنند. تا اندازهی که حتی در مسأله زن و شوهر و حجاب نیز مداخله کرده و مردم را به رعایت از ارزشهای
خودشان مکلف میدانند. این کشورها ارزشهای خویش، مانند حقوق بشر، حقوق زن و عقیده سکولاریزم و دموکراسی را منحیث مکلفیتهای
جهانی حساب کرده و آن را بالای ما تحمیل میکنند.
انتونی گوترش سرمنشی ملل متحد گفته است « من بار دیگر از ط البان میخواهم تا به وعدههای خود به
زنان و دختران افغانستان، و تعهدات خود براساس قوانین بینالمللی حقوق بشر عمل
کنند» همچنان جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته است که «هر زن و
مرد افغانستان حق دارد در مورد نحوهی لباسپوشیدن خود تصمیم بگیرد» کشورهای گروه
هفت کشور صنعتی نیز گفته است که «ما در کنار مردم افغانستان به خاطر خواست حقوق
مساویانهشان در راستای تعهد ط البان به تمام شهروندان افغانستان و تعهدات افغانستان
بر قوانین بینالمللی ایستاد هستیم».
مردم افغانستان این مسأله را نسبت به هر کسی دیگر بهتر میدانند که این
مدافعان حقوق بشر و حقوق زن دروغگویان بیش نیستند، قضیه زنان افغانستان برای شان
مهم نیست؛ اگر قضیه و سرنوشت زنان افغانستان برای شان مهم میبود؛ در طول 20 سال
اشغال از طریق بمباردمان و جنگ تحمیلی هزارها زن این سرزمین را نمیکشتند و هزارها
زن را بیوه، بیپسر، بی پدر و بیبرادر نمیساختند!
اکثریت از کسانی که مخالفین مسأله حجاب استند، محصول اشغال فکری و نظامی 20 ساله غربی میباشند. این طبقه کدام جایگاه در بین مردم مسلمان و متدین افغانستان
ندارند، و فیصدی بسیار کمی را تشکیل میدهند. اکثریت از مخالفین حجاب در بین مردم
نیز زندهگی نکرده و در خارج از کشور به سر میبرند، صرف در فضای اجتماعی فعال اند؛
اما به دلیل تسلط رسانههای غیر اسلامی بر فضای فکری افغانستان برای آنها فضای
کاذب ساخته شده و تبلغات و پروپاگندا صورت میگیرد.
دختران و زنان مسلمان افغانستان به
همان شکل که اقامهی نماز را منحیث یک حکم با جان دل قبول و تطبیق میکنند؛ برخورد
آنها در مسأله حجاب نیز به همین شکل است. تمام ما چه مرد و چه زن بنده الله متعال هستیم؛
و به هر آنچه دستور شریعت اسلامی است، تسلیم شده و در تطبیق آن احساس آرامش و
امنیت کامل داریم.
برای ا.اسلامی لازم است؛ همان طور که حکم شرعی حجاب را با قاطعیت بالای مردم
تطبیق میکند، و منحیث یک حکومت اسلامی اجرای آن را مکلفیت شرعی خویش میداند، متباقی احکام اسلامی را نیز به قاطعیت
تطبیق کند؛ و از عاقبت آن ترس نداشته و تسلیم الله متعال شوند، چون او بهترین وکیل
وکارساز او برای ما کافیست.
همچنان این از حکمت حکومتداری است که در کنار تطبیق یک حکم، برای آن از نظر
فکری و فرهنگی بسترسازی شود تا مردم بر اساس ایمان راسخ و مفاهیم اساسی اسلامی
احکام اسلام را عملی کنند؛ صرف تطبیق مادی بدون ارتباط روحی، مردم را از ثواب آن
محروم میسازد.از طرف دیگر این مکلفیت تمام قشر
بیدار و مؤمن جامعه اعم از زن و مرد است که باید در برابر این موج اسلامستیزی به
شدت مبارزه نمایند و نگذارند که دوباره برای حکومت نمودن سکولارها فرصتی بدست شان
آید. پس اسلام را بدون تدرج و به شکل کامل آن هم در سیاست داخلی و خارجی باید
تطبیق نمود تا باشد که دین الله متعال بر تمام ادیان و نظامها غالب گردد.
وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ
إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً ( سوره إسراء آيه 81)
و بگو : حق فرا رسيده است و باطل از ميان
رفته و نابود گشته است. اصولاً باطل هميشه از ميان رفتني و نابود شدني است ( و
سرانجام پيروزي از آن حق و حقيقت بوده و هست).