دروغ یک مشکل بسیار جدی برای جامعه ماست. شاید برای یک تعداد منفعت به وجود آورد، اما یک تعداد زیادی را سرگردان و پریشان میکند. دروغ گناه بزرگ است که باعث نفاق در انسان میشود. فرد دروغگو مورد لعنت الله متعال قرار میگیرد. با وجودی که دروغ گفتن به این اندازه گناه برزگ است که موی را در بدن انسان مومن بلند میکند، اما چرا حساسیت در برابر آن بسیار کم است، و بی محابا مردم دروغ میگویند؟ از معاملات بین مردم گرفته، تا سیاست بازیهای امروز اکثریت شان به دروغ استوار میباشد. شاید بعضیها نامهای مختلف برای دروغ به کار ببرند، تا سطح زشتی آن را کاهش دهند؛ مثل دپلوماسی، هوشیاری و راههای فروختن جنس و غیره. هر نامی که بالایش گذاشته شود؛ اگر در نهایت تعقیب شود، ریشهی آن به دروغ منتهی میشود. شاید یک سوال مهم همین باشد که چرا مردم دروغ میگویند؟ این حکم شرعی بسیار جدی و در عین حال حساس را چرا مردم جدی نمیگیرند؟ برای درک این موضوع دو عامل ذیل را مورد بررسی قرار میدهیم:
اول: دید مردم نسبت به زندهگی؛ یکی از دلایل اساسی دروغ گفتن زیاد تغییر دید مردم نسبت به زندهگی است، که با دید یک مسلمان واقعی فرق دارد. دید مسلمان واقعی این است که دنیا را جایی برای امتحان الهی فکر کرده و زینتهای دنیا را وسیلهای برای این امتحان و ابتلا میداند. اما متأسفانه امروز اکثریتی از مردم ما فعلاً دنیا را فرصت برای کسب پول بیشتر به روشهای مختلف فکر میکنند. طبعاً با این طرز تفکر دروغ گفتن برای کسب درآمد بیشتر امر طبیعی و به نحوی هوشیاری تلقی میگردد و در چنین حالت اگر کسی دروغ نگوید، بیعقل و سادهلوح حساب میشود. اما برای یک مسلمان این عمل به عنوان عمل خلاف شرع پنداشته شده و لو اگر هرقدر فایدهی دنیایی هم در آن نهفته باشد، از دروغ گفتن صرف نظر میکند؛ چون او حساسیت موضوع را درک میکند، که خداوند متعال چه جزای سنگین را برای دروغگویان مقرر کردهاست. هیچوقت یک مسلمان منفعت شخصی و فردی خویش را نسبت به بندهگی الله سبحان ترجیح نمیدهد.
وإيَّاكم والكذِبَ. فإنَّ الكذِبَ يهدي إلى الفجورِ. وإنَّ الفجورَ يهدي إلى النَّارِ(رواه مسلم)
ترجمه: برحذر باش از دروغ گفتن! چون دروغ انسان را به طرف فجور سوق میدهد، و فجور انسان را به طرف جهنم میبرد.
با وجود اینکه این همه جزا و توبیخ برای دروغگوها گفتهشده ولی بازهم اکثریت مردم دروغ میگویند، چون دقیقاً وابسته به همین مسأله دید ما نسبت به زندگی مربوط است. این واضح است که اگر دید ما نسبت به زندگی تغییر نکند، پدیدهی دروغگویی در بین ما به صداقت هرگز تبدیل نخواهد شد.
دوم: عادتهای خراب؛ مسألهی دوم در دروغگویی عادت دروغ گفتن است. در بعضی افراد به دلیل زندگی کردن در محیطهای نامناسب و خراب این عادت دروغ گفتن در آن شکل گرفتهاند. چون در زمان کودکی درست تربیت نشدهاند و پدر و مادرهای شان نیز شخصیت اسلامی نداشتند، که بر اساس روش اسلامی تربیه کنند، لذا عادات خراب کسب کرده اند. فعلاً با وجودی که بزرگ شده میخواهند که وضعیت خویش را تغییر دهد، ولی بازهم نمیتواند آن را تغییر دهند. شاید تغییر عادات سخت باشد، اما ممکن است. تغییر عادات یکی از مباحث مهم امروز میباشد؛ و راههای خوبی نیز برای تغییر آن پیشبینی شده، اگر کسی خواسته باشد میتواند خود را از شرعادات بد خویش نجات دهد.
دروغ گفتن یک امر معمول و عادی شده، در حالیکه به عنوان حکم شرعی جدی در اسلام حساب میشود. دروغگوها مورد لعنت خدا قرار گرفته و دروغگویی دریچهای است برای رسیدن به فجور و جهنم و با این همه حساسیت و قراین برای تحریم و عذاب، فرد مسلمان جراأت نمیکند که دروغ بگوید. برای مسلمانان لازم است که اعمال روزمره خویش را بر اساس حکم شرعی و عقیدهی اسلامی عیار ساخته و تا حد ممکن از عمل کردن به دلیل فضای حاکم، عادتها و تقلید خلاص نمایند.