امروزه وقتی مسلمانان را بسوی احیای دوبارۀ خلافت فرا
میخوانیم عدۀ معدودی از مسلمانان که در نبرد تسخیر اذهان غرب ذوب شده اند و در
قفس نظم دولت-ملت اسیر گشته اند، میگویند بازگشت خلافت خواب و خیال است. این در
حالیست که حتی الگوهای آنها در شرق و غرب پی برده اند که آینده از آن اسلام خواهد
بود و بارها نگرانی خویش را از بازگشت خلافت اعلام کرده اند. بناً درین نوشته سعی
شده تا با بررسی دقیق به مخاطبان ثابت سازیم که بازگشت خلافت نه خواب است و نه هم
خیال بلکه واقعیت است انکار ناپذیر.
اول: نظم
حاکم یک نظم سکولار است و درین نظم تنها دموکراسی قابل تطبیق است
امروزه تعدادی میگویند که نظم جهان تغییر کرده، ارزش
ها عوض شده، جای امت را ملت گرفته، مرزها بوجود آمده، جای مصالح امت را منافع ملی
گرفته است. ایشان میگویند با این همه واقعیت ها ظهور یک نظم جدید محال است، باید هرگونه
مفکوره در داخل نظم حاکم تطبیق شود و تلاش برای نظم دیگر محال است. ولی نظم کنونی
بشکل طبیعی بوجود نیامده، بل سال ها تلاش صورت گرفت تا نظم فعلی بوجود بیاید. در
ابتدا مردم عام جامعه اروپا کسانی را که برای بوجود آوردن نظم کنونی کار میکردند
آرمانگرا میگفتند همانطوریکه تعدادی امروزه فعالیت برای احیای خلافت را خواب و
خیال میدانند. بناً نظم کنونی یک نظم سکولار است و درین نظم تنها نظام های الحادی
قابل تطبیق است. مسلمانان باید بدانند که تطبیق اسلام در داخل مرزها، چارچوب ها و
قالب های نظم فعلی ناممکن است، چون نظم فعلی از بتدا برضد اسلام بوجود آمده است. درصد
سال اخیر، تعدادی از گروهای اسلامی تلاش کردند تا اسلام را در داخل همین نظم تطبیق
کنند، ولی تلاش شان مثمر واقع نشد چون راه را اشتباه رفتند. تعدای از گروههای
اسلامی در کشورهای عربی وارد پارلمان ها شدند تا از آنجا اسلام را تطبیق کنند. پس
تا نظم کنونی عوض نشود و قانون بازی تغییر نکند، تطبیق اسلام در چارچوب این نظم
محال است.
دوم: اسلام هرگز موضوع خیالی را فرض نمیگرداند
اسلام یک نظام عملی است. اگر اسلام یک عملی نمیبود
1300 تاریخ درخشان و دست آوردهای تمدنی که امروزه مسلمان و غیرمسلمان به آن افتخار
میکند از کجا میشد؟ الله(ج) که خالق انسان است میفرماید: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا(بقره: 286)
ترجمه: خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش مکلف نساخته است. بناً در گذشته
خلافت یک بحث عملی بود و احدی اعم از مسلمان و غیرمسلمان ادعا نکردند که خلافت یک
بحث غیرعملی باشد.
سوم: امت اسلامی ظرفیت های بالقوۀ برای تاسیس خلافت را در
اختیار دارد
امت اسلامی تمامی ظرفیت های بالقوه برای تاسیس یک
دولت مقتدر که بتواند با غرب رویارویی نماید را دارد. برای ظهور دوبارۀ یک ابر
قدرت شش عنصر مهم است؛ جغرافیا، منابع بشری، ارتش، اقتصاد، موقعیت استراتیژیک و
قدرت فکری
جغرافیا: در حال حاضر مساحت مجموعی جهان اسلام بالغ به 32 میلیون کیلومتر مربع میباشد. بیشتر از مساحت مجموعی چین، کانادا و امریکا و دو برابر مساحت روسیه. در افریقا 26 سرزمین اسلامی، در آسیا 27 سرزمین اسلامی، در اروپا یک سرزمین اسلامی( آلبانیا) در امریکای جنوبی دو سرزمین اسلامی( سورینام و گویان) موقعیت دارد. پس امت اسلامی برای احیای دوباره خلافت جغرافیای کافی برای تاسیس یک ابرقدرت دارد.
جمعیت: جمعیت مسلمانان نزدیک به دو میلیارد است که 23% جمعیت جهان را تشکیل میدهند و60% جمعیت مسلمانان جهان زیر سن 28 سال قرار دارند. جمعیت مسلمانان بیشتر از کل جمعیت امریکا و چین است. علاوه براین، از نظر رشد نفوس، سالانه سطحرشد نفوس چین و ایالات متحده امریکا به ترتیب 0.45 و 0.78 فیصد است. در مقایسه به آن، سالانه رشد نفوس در سرزمین های اسلامی بیشتر از 2 فیصد میباشد. تعداد افراد تحصیل یافته در بعضی از سرزمینهای اسلامی مانند ترکیه، ایران، بنگلادیش، اندونیزیا، مالیزیا، پاکستان به میلیون ها نفر میرسد که در بخش ساینس و تکنالوژی، و سایر بخش ها درجه های علمی لسانس، ماستر و دکتورا دارند که مجموع افراد تحصیل یافته در سرزمینهای متذکره به 40 میلیون نفر میرسد که سه مرتبه نسبت به جرمنی و چهار مرتبه نسبت به فرانسه بیشتر است. هر دو کشور جرمنی و فرانسه الگوی پیشرفت در بخش تکنالوژی و ساینس دانسته میشوند.همچنین در عصر حاضر تعدادی زیادی از جوانان مسلمان در دانشگاه های معتبر امریکا و اروپا مصروف تحصیل در رشتههای مختلف هستند. خلافت آینده می تواند با فراهم نمودن زمینه کار و امکانات آنان را جذب نمایند تا خلافت را در حصه پیشرفت صنایع نظامی، ساینس و تکنالوژی های پیشرفته نظامی کمک کنند.
توانایی نظامی: براساس آمار موسسه گلوبل فایر پاور(Global Fire Power) در بین 20 قدرتمندترین ارتش های جهان 4 ارتش قوی سرزمین های اسلامی نیز قرار دارد. ارتشهای ترکیه، مصر، پاکستان، اندونیزیا و ایران از جمله قوی ترین ارتش های سرزمینهای اسلامی هستند. در حال حاضر پرسونل نظامی فعال و ذخیره سرزمین های اسلامی بالغ به 22.42 میلیون نفر میشود. این ارتشها دارای پیشرفته ترین تجهیزات نظامی اند. تنها ارتش فعال مسلمانان 5.500 میلیون تن است که بیشتر از ارتش فعال امریکا است. کل ارتش سرزمینهای اسلامی از 5 کشور عضو دایمی شورای امنیت سازمان ملل نزدیک به 400 هزار نیروی نظامی بیشتر است. همچنین جهان اسلام در مقایسه با کشورهای نو ظهور اقتصادی مانند: برازیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی نزدیک به 600 هزار نیروی نظامی بیشتر میباشد. به صورت کل در جهان 20.536 میلیون شبه نظامی وجود دارد که 11.32 میلیون آن متعلق به جهان اسلام است. افزون بر این، امت اسلامی 30 هزار تانک جنگی در اختیار دارد که بیشتر از تانک های جنگی امریکا است. همچنین امت اسلامی 90 هزار تانک زرهی در اختیار دارد که 2 مرتبه نسبت به ارتش امریکا بیشتر است. همچنین امت اسلامی 17 هزار توپخانه مختلف نوع در اختیار دارد که 10 مرتبه از ارتش امریکا بیشتر است. ارتش امت اسلامی 6 هزار توپخانه اتوماتیک در اختیار دارد که 3 مرتبه از ارتش امریکا بیشتر است. علاوه براین، امت اسلامی 6 مرتبه بیشتر نسبت به ارتش امریکا کشتی های جنگی در اختیار دارد. در حال پرسونل نظامی ترکیه در ساخت نسل پنجم جتهای جنگی نوع F-35 دخیل است. همچنین پاکستان و ایران در ساخت بمب هستهای دخیل هستند. مهمتر از همه اینکه ارتش پاکستان حدود 160 بمب هستهای در اختیار دارد.ارتش های سرزمین های اسلامی با جنگ های چریکی نیز آشنا هستند. برعکس ارتش امریکا تنها با جنگهای متعارف آشنا هستند و توان جنگ در چندین جبهه را ندارد.
موقعیت استراتیژیک: سرزمین های اسلامی در بهترین موقعیت ارضی مهم و راه های ترانزیتی و ترافیکی عمدۀ تجاری قرار گرفته است. تنها 5 سرزمین اسلامی بزرگترین گذرگاه بحری بزرگ جهان را در اختیار دارند که شامل تنگه مالاکا، تنگه هرمز، کانال سوئز، باب المندب، تنگه جبل الطارق، باسفور و داردانل و شاخ افریقا میشود. این ها از کلیدی ترین مناطق جهان است که برای هر قدرت نوظهور حیاتی است. اگر امروز سرزمین های اسلامی که از مراکش تا اندونیزیا و از شرق میانه تا آسیای مرکزی امتداد یافته به دست حاکمیت مشروع سیاسی مسلمانان قرار بگیرد در فاصله زمانی خیلی کوتاه تمامی راه های استراتیژیک، منابع و مناطق مهم سوق الجیشی در دست امت قرار گرفته و دست استعمار گران کاملاً قطع میگردد.
ظرفیتهای اقتصادی: نفت و گاز از مهمترین عناصر برای ظهور یک قدرت میباشد. جهان اسلام74 فیصد ذخایر نفت و 61% ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد و 50 درصد نفت و 30% درصد گاز روزانهی جهان را تولید میکند. وقتی یک قدرت ذخایر عظیم نفت و گاز را در اختیار داشته باشد می تواند قدرت اصلی اسعار جهانی را در دست داشته باشد. سرزمینهای اسلامی دارای 22.60 %ذخایر یورانیم جهان است و یورانیم در ساخت بمب اتمی و تولید برق نقش حیاتی دارد. همچنین امت اسلامی 1 تریلیون ذخایر طلای جهان را به خود اختصاص داده است. بر اساس آمار ارایه شده از جانب انجمن اتمی جهان، سرزمینهای اسلامی دارای 22.60 درصد ذخایر یورانیم جهان میباشند.
قدرت فکری(ایدیولوژیک): بزرگترین قدرت مسلمانان، فکر اسلامی است. هرکه به این فکر چنگ زده او را به قله های پیروزی رسانیده است. تا وقتی که مسلمانان به این فکر چنگ زده بودند قدرت بلامنازعۀ جهان بودند.امت اسلامی تنها امت روی زمین است که میتواند سرمایهداری را ازنگاه فکری به چالش مواجه سازد. پس اسلام یک تفکر جهانی بوده و انسان را با پوشانیدن لباس وحدت از قید تفاوتهای نژاد، رنگ، زبان و قوم رها و به سوی وحدت فرا میخواند. امت اسلامی جهان را از زاویهی دیگر میبیند. یعنی جهان باید طوری رهبری شود تا اکثر انسانها هدایت شده و داخل جنت شوند. چون ذات توانمند الله(ج)نه تنها این جهان را خلق کرده، بل برای پیشبرد آن نیز برنامه جامع فرستاده است. دولت خلافت هیچگاهی انسان را به تباهی نمیکشاند. وهیچگاهی با پیشرفتهای عجیب وغریب وبی رویه، انسان را معتاد وغلام ابزار و وسایل نمیسازد. بلکه اولویت اصلی دردستگاه صنعتی و تولیداتی دولت خلافت، سلامتی ومصوونیت جسمی وروانی وحفظ صحت انسان میباشد. به همین خاطر فعالیت صنعتی دولت خلافت به هیچ صورت سبب تغییرات اقلیمی ویا گرمایش زمین نمیشود. دولت خلافت، زمین را از بیثباتی نجات میدهد. قتل و خونریزی، فساد، بحران، شیوع امراض گوناگون، وتقلبهای مختلف را بسیار کم و اندک میسازد. گروه بینالمللی بحران، در گزارشی حاکمیت سرمایهداری را چنین به تصویر کشیده است:« دو دهه ای نخست قرن 21، از نظر سیاسی، عدم رضایت مردمی، وروابط بینالدول از بیثبات ترین دهههای تاریخ بشر به شمار میرود.» داکتر ویلیام دراپر، مؤرخ و فیلسوف انگلیسی میگوید: «در زمان خلافت، افراد دانا و عالم مسیحی و یهودی در بخش نظامی دارای موقف و مسوولیتهای کاری بزرگ بودند و به موقف بلندی دولتی ترفیع مینمودند. خلیفههارون الرشید نه بر اساس عقیده و مذهب بل بر اساس شایستگی و علم و دانش شان مطابق به مسلک شان به کار میگماشتند."
مسلمانان خواهان بازگشت خلافت هستند
بیداری اسلامی در میان مسلمانان
افزایش یافته و مسلمانان از نظام های بشری و مفکوره های خطرناک مانند نشنلزم و وطن
پرستی که باعث تفرقه امت میشود خسته شده اند. از سال 1990م به این طرف فضای خلافت
خواهی و زمزمه بازگشت آن در میان مسلمانان بیشتر شده است. امت اسلامی امروز، امت
30 سال پیش نیست. 30 سال قبل کسی نامی از خلافت نمی برد و همه سرزمین های اسلامی
را مفکوره نشنلیزم و وطن پرستی فراگرفته بود، ولی حالا فضای حاکمیت اسلام دوباره به سرزمین های اسلامی برگشته است. در سال
2007م بزرگترین کنفرانس سالروز خلافت در اندونیزیا دایر گردید که در آن بیش از صد
هزار نفر از 60 سرزمین اسلامی اشتراک کرده بودند. این بزرگترین کنفرانس خلافت بعد
از سقوط آن بود. در سالهای اخیر سالروز سقوط خلافت باشکوه تر و با اشتراک تعدادی
زیادی از مسلمانان در سراسر جهان اسلام برگزار میشود. نتایج تحقیق پوهنتون مریلند
امریکا در سال 2009 در پاسخ به این پرسش: آیا تحت نام خلافت
اسلامی وحدت مسلمانان در تمام سرزمین های اسلامی نیاز است؟
79% مراکشی ها از وحدت مسلمانان تحت چتر خلافت حمایت کردند. مسلمانان مغرب نیز برای احیای دوباره خلافت تظاهرات های را به راه انداخته بودند.
68% اندونیزیایی ها از احیای دوباره خلافت حمایت کردند. اندونیزیا از پر جمعیت ترین سرزمینهای اسلامی است.
89% شهروندان
پاکستان از بازگشت خلافت پشتیبانی نمودند. پاکستان دارای بمب هستهای است و
کشوریست که مجال تاسیس خلافت در آن امکان پذیر است.
72%مصری ها از وحدت مسلمانان تحت چتر خلافت حمایت
نمودند. مصر سرزمینی است که مجال تاسیس خلافت در آن امکان پذیر است. همچنین روحیه
اسلامی در میان ارتش های سرزمین های اسلامی افزایش یافته است. در سال 2009م نظامیان
مصر در خصوص همکاری دولت مصر با اسرائیل مخالفت کردند، در سال 2008م نظامیان
بنگلادیش بخاطر همکاری حسینه با هند مخالفت کردند. در سال 2010م وزیر دفاع
آذربایجان مانع ادای نماز در قرارگاه های نظامی گردید، این کار باعث تحول و
انقلاب در میان نظامیان شد. در سال 2009م رئیس ارتش اسبق پاکستان صریحاً
خواستار تاسیس خلافت درین کشور شد. همچنین حکام فعلی سرزمینهای
اسلامی در میان مسلمانان محبوبیت ندارند و از طفل تا پیر و جوان آنان را دست
نشانده و مزدور میخوانند. بهترین مثال این مدعا خیزش های جهان عرب علیه حکام
است.
چهارم: فرصتها برای تاسیس دوبارۀ خلافت
بحران کرونا لطمۀ شدید به پرستیژ جهانی امریکا وارد کرد و بسیاری
ها توانایی امریکا را تحت پرسش برد. ریچارد هاس، رئیس شواری روابط خارجی و رئیس
اسبق پلانگذاری وزارت خارجه امریکا گفت:" آشفتگی که در پیش چشمان جهانیان در
امریکا رخ داد، پرسشهای را در باره قدرت امریکا مطرح نموده است. هرچند قدرت مطلق
امریکا یعنی قدرت نظامی و اقتصادی ما قابل توجه است، ولی قدرت موجود امریکا تحت
پرسش رفته است. حدود 42 میلیون انسان درین کشور بیکار هستند، تولیدات ناخالص داخلی
رو به کاهش است، فابریکه های این کشور ورشکسته شده، تظاهرات در سراسر این کشور
ادامه دارد و بعضی اوقات به خشونت می انجامد و اختلافات داخلی شدیداً موقف امریکا
را ضربه شده تا در میدان بین المللی منحیث یک ابر قدرت عمل نماید." جهان ما
با بحران های مختلف دست و پنجه نرم میکند. 3 میلیارد انسان در جهان کمتر از 2
دالر در روز در آمد دارند و تنها با صرف یک وعدۀ غذایی در روز به خواب میروند.
کشورهای جهان سوم هنوزهم 1.2 تریلیون دالر مقروض هستند. 3 میلیارد انسان به حفظ
الصحه دسترسی ندارد و 2 میلیارد انسان بدون برق زندگی میکنند. کشورهای جهان سوم
باید بخاطر دریافت یک 1 دالر قرض باید 13 دالر در عوض بپردازند. در سال 2004 جهان غرب تنها 57 میلیارد دالر را از درک
فروش عکسهای عریان بدست آورد که بیش از عواید خالص داخلی 138 کشور جهان بود. وقتی فوکویاما دموکراسی غربی را پایان تاریخ اعلام کرد و
چندی بعد سخن خود را پس گرفت واضح گردید که دموکراسی پایان تاریخ نبوده و نه هم
امریکا تنها ابرقدرت جهان باقی خواهد ماند. اخیراً روزنامه معتبر فایننشیل تایمز
که از طرفداران اصلی نظام نیولیبرالیزم و طرفدار بازار آزاد است، زیر عنوان تغییر
بنیادین نوشت:" تغییر پالیسی چهل سال اخیر- دولت ها باید بیشتر در امور
اقتصادی مداخله کنند، توزیع مجدد باید در آجندای آنها قرار گیرد، ثروت و امتیازات
افراد ثرتمند باید زیرپرسش برده شود و پالیسی های عجیب و غریب باید تغییر
کند." این آشکارترین اعترافیست که یک روزنامه معتبر نظام بازار آزاد را
زیرپرسش می برد. اخیراً شاون روزنبرگ شاگرد دانشگاه آکسفورد و هاروارد و یکی از
پیشگامان جهان آکادمیک گفت که دموکراسی در حال بلعیدن خودش است و دوام نخواهد آورد. همچنین صندوق بین المللی پول اعلام کرد که در 30 سال اخیر بیش از 100 بحران مالی در
غرب رخ داده است. وقتی آلن گرینسپن رئیس بانک مرکزی امریکا بخاطر بحران مالی به
کانگریس احضار شد به اعضای کانگریس گفت: اکنون متوجه شدید که دیدگاه شما در باره
جهان و ایدیولوژی شما اشتباه بوده و دیگر نتیجه نمی دهد؟ بناً جهان ما نیاز
اشد به اسلام دارد تا بشریت را از فلاکتهای جاری نجات دهد.
سران غربی از ظهور خلافت در هراس اند
پت بچنان مشاور ارشد نکسون، فورد و
ریگان: اگر مفکوره حاکمیت اسلامی در میان تودههای اسلامی
حاکم باشد و آنها در جستجوی حاکمیت اسلامی باشند حتی بهترین ارتش جهان در
برابر آن ایستادهگی کرده نمیتواند. همچنین بوش پسر گفته بود: «مسلمانان استراتیژی دارند که میخواهند نفوذ
امریکا و غرب را در خاورمیانه پایان بخشند. هرگاه آنان بالای کدام دولتی
حاکمیت پیدا نمایند بزودی همه مسلمانان را روی آن جمع مینمایند و این کار،
آنان را امکان میدهد تا تمام دولتهای موجوده را فرو ریخته و امپراتوری تندرو
اسلامی را تأسیس نمایند که سرحد آن از اندونیزیا تا اسپانیا باشد.» علاوه براین، تونی بلیر، نخست وزیر پیشین انگلیس
گفته بود: "ما خود را در مقابل حرکتی میبینیم که در تلاش محوِ دولت اسرائیل، اخراج غرب از سرزمینهای اسلامی و
اقامهی دولت اسلامی واحد است که تحت عنوان خلافت اسلامی بر اساس اسلام بالای تمام جهان، حکومت میراند.»
بشارت ها برای بازگشت خلافت
مسلمانان برای بازگشت خلافت پشتوانه کافی از بشارت های خدا
و رسول اش را دارند. امت اسلامی، امت
باقیست. همۀ ملت ها میمیرند و
ناپدید میشوند اما امت اسلامی هیچگاه سقوط نکرده مگر اینکه بعد از آن قیام نموده و
برپا ایستاده است. چون امت اسلامی شاهد بر دیگر ملت هاست. خداوند میفرماید: وَعَدَ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا
اَلصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اَلْأَرْضِ کَمَا اِسْتَخْلَفَ اَلَّذِینَ
مِنْ قَبْلِهِمْ (نور/۲۴) خداوند به کسانی که از شما ایمان آوردند و کارهای
شایسته انجام دادند وعده داده است که قطعاً آنها را در زمین خلافت نصیب میکند،
همان گونه که کسانی را که پیش از آنها بودند خلافت نصیب کرد. چه کسی این وعده را
داده است؟ خدایی که هرگز وعده خلافی نکرده است. پیامبر(ص) میفرماید: "خداوند
زمین را برای من نشان داد و من شرق و غرب آن را دیدیم و ملک امت من تا جایی امتداد
می یابد که من دیدم" (مسلم) پیامبر(ص) میفرماید:" این دین تاجایی که شب
و روز می رسد(یعنی کل زمین) خواهد رسید و خداوند هیچ خانهای در هیچ شهر و روستایی
را رها نمیکند مگر اینکه اسلام را وارد آن میکند و به عزت عزیز و به ذلت ذلیل
عزتی که خداوند با آن اسلام را سرفراز میکند و ذلتی که خداوند به آن کافران را
نگون بخت میکند"(امام احمد و طبرانی) این وعدۀ صادقیست که به فرمودۀ خداوند
از روی هوای نفس سخن نمیگوید. آیا مژدۀ فتح قسطنطنیه بعد از 800 سال از رحلت
پیامبر(ص) به دست سلطان محمد فاتح تحقق نیافت؟ پس روم(غرب) نیز فتح خواهد شد. همچنین از پیامبر(ص) روایت
است: نبوت در میان شما خواهد بود تا زمانی که الله سبحانه وتعالی بخواهد و بعداً
اگر او خواست آن را از بین میبرد. بعد خلافت بر منهج نبوت بوجود خواهد آمد تا
زمانی که الله سبحانه وتعالی بخواهد و بعداً اگر خواست آن را از بین میبرد. بعد
نظام پادشاهی بوجود خواهد آمد تا زمانی که الله بخواهد و بعداً اگر خواست آن را از
بین می برد. بعد نظام جبریه بوجود خواهد آمد تا زمانی که الله سبحانه وتعالی
بخواهد و بعداً اگر خواست آن را از بین می برد. و بعد از آن خلافت بر منهج نبود
خواهد آمد.( مسند آحمد). رسول الله(ص) می فرماید: قیامت تا زمانی برپا نمیشود که
مسلمانان با یهودیان جهاد نکنند و یهودی عقب سنگ و درختی متواری میشود و سنگ و
درخت صدا می زند که ای مسلمانان! ای بنده الله! بیا عقب این سر من یک یهودی مخفی
است و او را بکش، به جز درخت ( غر قد) که این درخت یهودی است. (مسلم)
پنجم: خلافت برای مشکلات جاری بشر راه حل دارد
خلافت برای مشکلات جاری جهان راه حل دارد. قانون
مدون حاوی 191 ماده برای تاسیس دوباره خلافت ترتیب گردیده و بارها به حاکمان
سرزمین های اسلامی پیشکش گردیده تا آن را تطبیق نمایند. علاوه براین، حزب التحریر
بستۀ کامل راه حل های اسلام به بحران های جاری جهان بویژه بحرانهای را که
دامنگیر سرزمین های اسلامی است تهیه نموده و آماده تطبیق میباشد. به عنوان نمونه خلافت
آینده به مشکل فقر طوری رسیدگی میکند که بیشتر روی توزیع عادلانۀ ثروت تمرکز
میکند تا تولید و تلاش میکند تا ثروت در دست چند تن افراد معدود جمع نگردد. اسلام
مشکل اقتصادی را در توزیع ناعادلانه ثروت و مال میداند، نه در فقدان و کمبود مواد
خام. همچنین خلافت
بخاطر جلوگیری از وقوع بحران های مالی طلا و نقره اساس پشتوانه پول قرار میدهد تا
از وقوع بحران های مالی جلوگیری شود. به عنوان مثال، زمانی که طلا واحد پولی خلافت عثمانی بود در
خلال 427 سال پول خلافت عثمانی تنها 24% نوسان داشت. «رابرت زیولک، رئیس بانک
جهانی، در نوامبر سال 2010 در یکی از مقالات خود در فایننشل تایمز بحثی
را دوباره یادآور شد و بر رهبران جهان اصرار نمود تا معرفی مجدد سیستم باثبات طلا
را به منظور کنترول حرکات اسعار در نظر بگیرند. او استدلال نمود که بزرگترین
اقتصادهای جهان نیاز دارند تا یک سیستم پولی کارا و مؤثر شکل دهند.»
معضل دیگر جهان ما، بحران
محیط زیست است. اسلام هرگز رابطه انسان با طبیعت را در تضاد و تناقض نمیبیند. اما جهانبینی غربی
معتقد است که رابطه انسان با طبیعت در تناقض قرار دارد. اسلام بهصراحت بیان داشته
است که در کائنات و در زمین توازن خاص برقرار است. همه چیز به گونه سنجیده و موزون
و در اندازههای متناسب خلق شده است. در دولت خلافت قاضی مظالم مسئول حل
منازعات بین مردم و حاکم است. در قضایای مربوط به محیط زیست، قاضی مظالم مسئولیت
دارد تا بیعدالتی و مظالمی که در حق محیط زیست صورت گرفته را از بین ببرد. مانند:
ضرر و آسیبهای که از شرکتهای تولیدی دولتی متوجه محیط زیست میگردد. همچنین، قاضی
حسبه(نظارت) در دولت خلافت جلو فعالیت کمپنیها و شرکتهای تولیدیای را میگیرد
که محیط زیست و طبیعت را آلوده میسازد.
در نتیجه اسلام به عنوان تنها ایدیولوژی درست
میتواند خلای فکری کنونی را پر نماید. اسلام مشکل انسان را با درنظرداشت تمام ارزشهای
معنوی، مادی، انسانی و اخلاقی او حل میکند. اسلام به تمام ارزشهای یک انسان
احترام قایل بوده و یکی را قربانی دیگری نمیکند. یعنی ارزش مادی را بر سایر ارزشها
ترجیح نمیدهد. مسائل و تصامیم جمعی در اسلام طوری روی دست گرفته میشود که هیچیک
از ارزشهای انسانی سرکوب نشود. مسائل مربوط به جامعه با مراعات هر چهار ارزش:
انسانی، اخلاقی، روحی و مادی تنظیم و حل میگردد و تنها به تولیدات ناخالص داخلی
توجه نمیکند که در حال حاضر، در غرب تنها معیار جامعه برتر و متمدن به شمار میآید. هرگز حیات انسان و طبیعت
را فدای پیشرفتهای مادی نمیکند. ما معتقدیم تا زمانیکه حق تقنین در دست بشر
باشد، ارزشهای چهارگانه فرد هرگز بهصورت عادلانه مراعات نمیگردد. چون عقل بشر
محدود است و انسان همواره تابع محیط، واقعیت و منفعت شخصی خود میباشد و هرگز نمیتواند
مستقلانه عمل کند. پس باید شارع و مقنن خارج از محدوده انسان باشد که همانا ذات
الله متعالی است. از طرف دیگر، تنظیمات امور توسط بشر همواره ناقص، متغیر، متناقض بوده
است.