همین که از وحدت امت اسلامی، تاسیس خلافت و حاکمیت اسلام حرف زده میشود،
ذهن فوراً درگیر ابهاماتِ گیجکنندهیی میگردد که آن را جز تخیل و توهم در واقعیتهای
قرن ۲۱ چیزی بیش نمیداند. هرچند امت اسلامی عقیدتاً محکوم به پذیرش وحدت فکری،
سیاسی، جغرافیایی و حاکمیت اسلام میباشد اما هرج و مرج فکری و سیاسی داخلی و
مکرهای غربیان آرامش و اطمینان به چنین عقیده را در میدان واقعیت از آنان گرفتهاست.
در موارد گنجانیدهی ذیل از حقایقی یاد آور خواهیم شد تا به این بیباوریها خاتمه
بخشیده شود.
شدت روز افزون خلافتخواهی در میان امت اسلامی
امت اسلامی با تاثر از فرهنگ شرق و غرب یک دورهی انحطاط را سپری کرده است که مسلمانان
امروز در پی آن رفتند و گمان کردند که این افکار –زهری- شفا دهندهاست در حالیکه سَم
کشندهی بیش بود. بحرانها از قبیل اشغال و استعمار و پیامدهای آن مانند ناامنی
و قتل عام مسلمانان، فقر و فساد، ظلم و بیعدالتی، چپاول منابع، توهین به مقدسات،
ذلت و تفرقه همه و همه از نتایج عدم حاکمیت اسلام بودهاست. و امروز امت اسلامی
بیشتر از بیش درک نمودهاند که این همه بحرانها محصول حاکمیت نظامها و مفکورههای
غیر اسلامی میباشد که تنها حاکمیت اسلام میتواند به آن رسیدگی نماید.
انقلابیون بهار عربی بالخصوص انقلاب سوریه در ۲۰۱۱ که
خواهان تاسیس دولت اسلامی بودند، یکی از مثالهای بارز آن است. در سروی که بتاریخ 25 فبروری سال ۲۰۰۹
در دانشگاه مریلند امریکا راه اندازی شده بود بسیاری از مسلمانان از وحدت امت،
خلافت و شریعت حمایت نموده و در کشورهای
مانند مصر، پاکستان، اندونیزیا و مغرب به نتایج ذیل دست یافتند:
سوال اول: آیا تطبیق اسلام در تمام سرزمینهای اسلامی مهم است؟ نتایج بدستآمدهی
مثبت: مصر ٪۷۸، اندونیزیا ٪۶۰، پاکستان ٪۹۳ و مغرب ٪۸۲؛
سوال دوم: آیا تحت نام خلافت اسلامی وحدت مسلمانان در تمام سرزمینهای اسلامی نیاز
است؟ نتایج بدستآمدهی مثبت: مصر٪۷۲، اندونیزیا ٪۶۰، مغرب۷۹٪ و پاکستان ٪۸۹؛
سوال سوم: آیا بیرون کردن نظامیان و پایگاههای امریکا از تمام سرزمینهای اسلامی
ضروری است؟ نتایج بدستآمدهی مثبت: مصر ٪۹۷،
اندونیزیا ٪۸۴، مغرب ٪۸۴ و پاکستان ۹۳٪؛
سوال چهارم: آیا مبارزه علیه امریکا بخاطر ظهور قوت امت اسلامی نیاز است؟ نتایج بدستآمدهی
مثبت: مصر۹۵٪، اندونیزیا ٪۸۵، مغرب۹۱٪ و پاکستان ۸۹٪.
در یکی از نظرسنجیهای انجام شدهی دیگر توسط سایت
انترنتی( www.worldpublicopinion.org ) در سراسر جهان اسلام معلوم شد که بیش از ۷۰
درصد از پاسخ دهندگان میخواستند تحت شریعت و خلافت زندگی کنند. نتیجهی سخن اینکه، هرچند غربیها در تلاش پنهانسازی این تحرکات اند، اما
دیگر از توانایی شان خارج بوده و عنقریب جهان با ظهور خلافت شاهد زلزلهی سیاسی در
عرصهی بینالمللی خواهد بود.
وحدت امت اسلامی مفکورهی تجربه شده
بخاطر مرزبندیهای دولت-ملت، تفرقه قومی، نژادی، زبانی و مذهبی امت اسلامی، بیبرنامهگی
و نداشتن امکانات در زمان معاصر؛ مفکورهی وحدت امت همیشه محکوم به تخیل گردیدهاست.
اما واقعیت اینگونه نیست؛ چون امت اسلامی تجربهی گذشته چنین وحدت را داشتهاست.
طوریکه دعوت رسول
الله صلی الله علیه وسلم توانست اقوام مختلف را در مکه و مدینه را باوجودی که
دشمنیهای دیرینهای داشتند گرد هم جمع کند. حکومتی که پیامبر اسلام صلی الله علیه
وسلم در مدینه تاسیس نمود؛ در مدت زمان کوتاهی عربهای شبه جزیرهی عرب را متحد
ساخته؛ پس از آن در زمان خلفای راشدین حاکمیت اسلام از شبه جزیرهی عرب بیرون شده
و با فتح عراق توانست مزدکیان، نصرانیان و زردشتیان از نژاد عرب و فارس را وحدت
بخشد. خلافت اسلامی با فتح مصر؛ مصریان، یهودیان و رومیان را وحدت بخشید. در زمان
امویان و عباسیان دولت اسلامی با فتوحات اندلس، سند، سمرقند و شمال افریقا همه
مردم را که دارای افکار، احساسات، فرهنگها، زبانها، ادیان و نژادهای مختلف
بودند؛ به بسیار سادهگی تحت حاکمیت نظام واحد و بیرق واحد در آورد.
هرچند ارزشهای ملی و دولت-ملت به شدت ترویج و تقویت میگردد؛
اما در حال حاضر شاهد هستیم که مسلمانان در نبود دولت واحد خلافت مشترکاً به حج میروند،
روزه میگیرند، عیدین را تجلیل مینمایند. مسلمانان در سراسر جهان هنوز هم با یکدیگر
ابراز همدردی دارند. مسلمانان فلسطین که خود تحت اشغال قرار دارند، در پی همبستگی
با مسلمانان افغانستان و عراق، راهپیمایی کردند. ظلم و ستم نظام خونخوار بشار بالای سوریها، ظلم
بودایان مشرک بالای مسلمانان روهنگیا و ظلم دولت مستبد چین بالای مسلمانان ایغور
احساسات سراسر مسلمانان جهان را جریحهدار نموده است؛ اما باز هم این حدِ اقل وحدت
بوده وصرف به احساس و عاطفهی مسلمانان خلاصه میشود.
در زمان معاصر از تنوع فکری، فرهنگی، دینی، نژادی و زبانی
کشورها میتوان نام برد که حکومتهای شان توانسته تحت چتر واحدی بر آنان حکمرانی
نمایند. طور مثال: هند که بیشتر از یک ملیارد نفوس دارد و دارای چندین دین و مذهب؛
مانند: هندویزم، بودیزم، اسلام، عیسویت، یهودیت، سیک، جینیسم و غیره و باداشتن
بیشتر از ۴۰۰ زبان که ۲۲ زبان آن در ایالتهای مختلف هند زبان رسمی است؛ توانسته
با داشتن نظام سیاسی بالای آنان حکومت نماید. و یا اتحادیهی اروپا که از ملتها،
افکار و مکاتب فکری مختلف، زبانها و نژادهای گوناگون تشکیل شده است، توانستهاند
وحدت داشته باشند. همچنان ایالات متحدهی امریکا دارای ۵۰ ایالت بوده و در آن نیز
تنوع فکری، نژادی، قومی و ملیتی موجود است ولی با ارزشهای سیکولریستی و سرمایهداری
دولت امریکا بالای شان حکمرانی دارد. پس وحدت امت اسلامی نیز ناممکن نخواهد بود؛
اما در صورتیکه دولت خلافت تاسیس گردد.
خلافت پاسخی برای خلای پیشرو در نظم بینالمللی
گرچه نظام سرمایهداری از جنگ جهانی اول و دوم
بدینسو میلیونها انسان را به کام مرگ بردهاست؛ اما درین اواخر واضحاً امریکا از دید سیاسی و ارزشی دیگر هرگز الگوی دموکراسی،
لیبرالیزم و آزادی به جهان نیست؛ حملهی ۶ جنوری ۲۰۲۱ از طرف هواداران ترامپ به
کانگرس این واقعیت را برملا ساخت که آزادی و دموکراسی صرف وسیلهی رسیدن به قدرت،
منعفت و استعمار کشورهای ضعیف بکار گرفته شدهاست. مرگ "جورج فلوید"
امریکایی افریقایی الاصل بتاریخ ۴ می ۲۰۲۰ توسط پولیس در میناپولیس امریکا از ظهور
نژاد پرستی حکایت دارد که تاریخچهی طولانی در امریکا دارد، این کشور را به دو
قطبی ساختن تهدید مینماید.
شکست امریکا در افغانستان و عراق نیز به ضعف
نظامی، استخباراتی و اقتصادی این کشور در سیاست خارجیاش دلالت میکند. همچنان
ناتوانی مهار بحران کرونا در امریکا و جهان این کشور را بیشتر از پیش ضربه زد و
معلوم گردید که امریکا و نظام سرمایهداری توان مهار مشکلات بشر را ندارد. جنگ
تجاری این کشور با چین چالش دیگریست که به ضعف امریکا دلالت مینماید.
الن گرینسپن، رئیس اسبق بانک فدرال رزرف ایالات متحدهی امریکا بحران مالی را که
امریکا با آن مواجه است، منحیث یک "سونامی معتبر قرن" تعریف نمود.
اما پرسش اساسی این است که بدیل این خلای بینالمللی که خواهد بود؟ چین، روسیه
و یا اتحادیهی اروپا؟ پاسخ کوتا این است که هیچکدام! چون هرچند چین از لحاظ
اقتصادی کشوری رو به رشد است و از لحاظ نظامی نیز سرمایهگذاریهای هنگفت نمودهاست،
اما کافی نیست. چون چین دارای ایدیولوژی و مفکورهی مانند نظام سرمایهداری و نظام
کمونیزم نیست که رهبری جهان را بدوش بگیرد. "لیمان میلر"پروفیسور و محقق در انستیتوت "Hoover"
ایالت کالیفرونیای امریکا در یک تحقیق گفتهاست: «اجزای اصلی تشکیل یک ابرقدرت
شامل پنج قدرت لازمه میشود که عبارت از قدرتِ نظامی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا
چیز دیگری که دانشمندان آن را به نام "قدرت نرم" یاد میکنند، میباشد.»
هدف از قدرت نرم همانا ایدیولوژی میباشد. در خصوص مسئلهی روسیه "استیفن روسیفیلد" از دانشگاه کالیفرونیای شمالی امریکا، در کتاب
خود تحت نام "روسیه در قرن ۲۱" نوشتهاست: «روسیه قصد دارد تا با چالش
کشیدن امریکا و چین دوباره همانند قبل روی صحنه آید، ....». اما هرچند روسیه، هم از نگاه اقتصادی و
هم از نگاه سیاست جغرافیایی هنوز که هنوز است کمبودیهای زیادی دارد تا به یک کشور
ابرقدرت جهانی مبدل شود. علاوه بر اینها هیچگونه پشتیبان و یا متحد قدرتمندی
اروپایی در کنار خود ندارد تا با آن امریکا را به چالش بکشد.
قدرتهای دیگری همچو آلمان، هندوستان و برازیل جایگاهی برای
بحث روی آنها وجود ندارد، چون آنها هیچگاه دیدگاه جهانی شدن را در سر نمیپرورانند
و نه هم منابع لازم را در اختیار دارند تا امریکا را از تسلط جهانی دُور بزنند. پس
این خلا را جز دولت خلافت بدیل دیگری نیست.
ظرفیتهای موجودهی امت اسلامی برای ظهور خلافت
ضعف و زوال دشمن برای احیای دولت خلافت کافی
نیست؛ بلکه به ظرفیت و منابع نیازمند است که این واقعیت را جنبهی عملی بخشد. امت
اسلامی از لحاظ داشتن منابع بشری بیش از ۱.۷ میلیارد جمیعت نفر است. بناءً خلافت
آینده انشاءالله بیشترین نیروی کار را در اختیار میداشتهباشد. همچنان کشورهای
عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل مجموع نیروهای فعال و احتیاطی شبه نظامی بالغ به ۱۵.۹۵
میلیون نظامی است. نیروهای فعال و شبه نظامی و احتیاطی خلافت آینده بیش از ۲۲.۴۲میلیون
نظامی خواهد بود.
خلافت آینده راههای استراتیژیک بحری و بری و
هوایی را در کنترول خود میداشتهباشد. با استفاده از داراییهای استراتیژیک
متذکره کشورهای همچون چین و آلمان و جاپان را تحت سیطرهی نفوذ خود خواهد داشت.
لازم به ذکر است که خلافت آینده کنترول مسیرهای بحری جهان از تنگهی جبل الطارق در
مراکش تا بحیرهی مدیترانه و باسفورس و کانال سوئز و تنگهی مالاکا در اقیانوس هند
را در تسلط خود خواهد داشت. کنترول بر مسیرهای آبی متذکره به این معنی است که
اروپا باید دیگر تسلیم ارادهی دولت خلافت شود در غیر آن اروپا منزوی خواهد شد و
بدون قارهی امریکا به بقیه جهان ارتباط نخواهد داشت. باید گفت که مراکش با
اقیانوس اطلس مرز مشترک دارد و دولت خلافت نیز از همین مرز ساحلی مراکش استفاده
نموده و بر امور دریایی اقیانونس اطلس نیز تسلط و سیطره خواهد داشت.
آزمایش سلاح هستهیی توسط پاکستان نگرانی امریکا را بیشتر ساختهاست. در واقع سرزمین پاکستان یکی از گزینههایی است که میتواند در آن
دولت خلافت شکل گیرد، به دلیل اینکه این سرزمین از قدرت هستهیی برخودار میباشد
که قادر است با این توانمندی تهدیدات احتمالی غرب را دفع نماید. ایران هم تاکنون
به تکنالوژی هستهیی دست یافته و ظرفیت رشد تسلیحاتی در برخی از سرزمینهای دیگر
اسلامی نیز موجود است. لذا، امت اسلامی دارای ظرفیت فوق العاده بشری، اقتصادی، نظامی، تسلیحاتی و موقعیتهای
استراتیژیک بوده که در صورت اخذ نصرت و تاسیس دولت خلافت موقف جهانی بدست خواهد
آورد.
نگرانیهای غربیان از برگشت خلافت
نخست از اعترافات سیاسیون و نظریه پردازان برجسته ی غربی یادآورد می شویم که نگرانی های شان را از تاسیس دولت اسلامی و وحدت امت
مسلمه بیان داشتهاند. به تاریخ ۲۰۰۵/ ۱۰/۶، جورج بوش پسر رئیس جمهور اسبق امریکا گفت: «مسلمانان استراتیژی دارند که می خواهند نفوذ امریکا و غرب را در خاورمیانه
پایان بخشند. هرگاه آنان بالای کدام دولتی حاکمیت پیدا نمایند بزودی همه مسلمانان
را روی آن جمع مینمایند و
این کار، آنان را امکان میدهد تا تمام دولت های موجوده را فرو ریخته و امپراتوری تندرو
اسلامی را تأسیس نمایند که سرحد آن از اندونیزیا تا هسپانیا باشد.» تونی بلیر، نخست وزیر پیشین انگلیس، در کنفرانس سالانه ی حزب کارگر به تاریخ ۲۰۰۵/۱۶/۷ گفت: «ماخود را در مقابل حرکتی می بینیم که در تلاش محوِ دولت اسرائیل، اخراج غرب از سرزمین های اسلامی و اقامه ی دولت اسلامی واحد است که تحت عنوان خلافت اسلامی بر اساس اسلام بالای تمام جهان، حکومت میراند.» پوتین رئیس جمهور روسیه در ماه اکتوبر سال ۲۰۰۲م در یک برنامۀ تلویزیونی مستقیم که انتخاب ۵۰ سوال ازمیان یک میلیون سوالِ تلیفونی شهروندان روسیه پاسخ ارایۀ میکرد، بیان داشت: «تروریزم جهانی، به هدف یک پارچه گی اجزاء پاره شده خود و تأسیس خلافت اسلامی به ضد روسیه اعلان جنگ نمودهاست.»
همچنان،
مخائیلبوریف، معاون پارلمان روسیه در گذشته تاکید ورزیده بود که تا سال ۲۰۲۰ اکثر کشورهای جهان، از نقشه جهان حذف و پنج کشور بزرگ و یا امپراتوری ذیل بوجود خواهد آمد: روسیهکه اروپا شامل آن خواهد بود. چینبا توان اقتصادی و نظامی اش بلاد شرق دور را تحت کنترول خود در خواهد آورد. دولتخلافت اسلامی که از جاکارتا تا طنجه و اکثر کشورهای افریقای جنوب صحراء را در برخواهد داشت. دولتکنفدرالیزم شامل امریکائی شمالی و جنوبی خواهد بود. هنداز جمله کشورهای بزرگ خواهد بود ولی به نظر بوریف شرطی را برای هند میگذارد این که هرگاه بتواند خود را از حملهی دولت خلافت نجات دهد. پس ترسها و نگرانیهای غرب بیدلیل نیست چون
وابستگی و نیازشان به منابع خاورمیانه و سایر سرزمینهای اسلامی این نگرانی را
بیشتر نمودهاست. اگر برگشت خلافت خیالی است؛ این همه ترس و تدابیر قویترین
رهبران جهان از برای چیست؟ آیا مفکورهی خیالی به این پیمانه ترس و نگرانی ایجاد
کرده میتواند؟!
اسلام امر خیالی را فرض نمیگرداند
مسلمانان امت واحد اند که دارای عقیدهی واحد، پیامبر واحد، قبلهی واحد،
قرآن واحد و خدای واحد میباشند. اسلام هرگز تفرقهی عقیدوی، سیاسی و جغرافیایی را
اجازه نمیدهد و تفرقه از جمله خطوط سرخ آن بشمار میرود. الله سبحانه و تعالی در
مورد وحدت مسلمانان چنین میفرماید:
﴿وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ﴾
[آلعمران: ۱۱۰]
و همگی به رشتهی الله سبحانه و تعالی چنگ زنيد و پراگنده نشويد.
همچنان رسول الله صلیاللهعلیهوسلم در مورد چنین فرمودهاند:
«المسلم اخ المسلم»
مسلمان برادر مسلمان است.
آیه مبارکه فوق و حدیث رسول الله صلیاللهعلیهوسلم نشان میدهد که تفرقه در اسلام جای ندارد؛ و هدف
از آن تفرقه عقیدوی و سیاسی مثل مرزهای ملی دولت-ملت است که امت اسلامی حاضر اند
در دفاع از آن خون یک دیگر را بریزند. جنگ مرزی میان افغانستان و پاکستان در بعضی
اوقات مثال واضح اینگونه تفرقهها بشمار میرود. اما تنها دولت واحد اسلامی است که
نصوص مبارکهی فوق را جنبه عملی میبخشد.
عبدالله بن عمر رضی الله تعالی عنه روایت میکند: من از پیامبر صلی الله علیه
وسلم شنیدم که فرمودند:
«مَنْ خلَعَ يَداً منْ طَاعَةٍ لَقِى اللَّه
يوْم القيامَةِ ولاَ حُجَّةَ لَه، وَمَنْ ماتَ وَلَيْس في عُنُقِهِ بيْعَةٌ مَاتَ
مِيتةً جَاهِلًيَّةً»
(رواه مسلم)
هرکسی که دست از بیعت بردارد، در روز قیامت در حالی
با الله ملاقات میکند که دلیلی نزدش موجود نیست و کسیکه فوت کند
در حالیکه در گردنش با خلیفه بیعت نباشد، مرگ او مرگ
جاهلیت است.
از حدیث فوق
اهمیت بیعت استنباط میگردد و بیعت همهی امت برای خلیفه مسلمین صرف در موجودیت
خلیفه و دولت واحد اسلامی ممکن است.
همچنان از ابو
سعید خدری روایت است که رسول صلیاللهعلیهوسلم فرمودند:
«إذا خرج ثلاثة فی سفر فليؤمروا احدهم»
هرگاه
سه نفر به قصد سفر بیرون میشوند یکی از جمع خویش را باید امیر برگزینند.
درصورتیکه جمع سه نفری مسلمانان نمیتوانند بدون امیر باشند؛ چگونه امتی به
این بزرگی میتواند بدون خلیفه و از هم متفرق باشد؟ در حالیکه وحدت امت و تطبیق
شریعت الله سبحانه و تعالی فرض میباشد. الله سبحانه وتعالی خطاب به پیامبر صلی
الله علیه وسلم میفرماید:
﴿فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُوَلَاتَتَّبِعْ
أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ﴾
[مائده:48]
پس ميان
آنان بر طبق چيزی داوری كن كه الله سبحانه وتعالی بر تو نازل كردهاست، و به خاطر
پيروی از اميال و آرزوهای ايشان ، از حق و حقيقتی كه برای تو آمدهاست روی مگردان.
پس روایات و نصوص فوق واضحاً فرضیتوحدت
امت اسلامی را تحت حاکمیت اسلام و خلافت نشان میدهد. امری که ۱۳۰۰ سال بالای امت
عملاً تطبیق شدهاست. اما زمانیکه امت این سپر بزرگ خویش را در سال ۱۹۲۴ با مکر
کفار از دست داد؛ طبق وعدهی الله سبحانه تعالی و مژدهی رسول الله صلیاللهعلیهوسلم عنقریب دوباره تحقق مییابد.
«... ثم تكونُ خلافةً على مِنهاجِ نُبُوَّةٍ . ....»
(رواه
احمد)
...پس
از آن خلافت بر منهج نبوت خواهد آمد.....
همانطوریکه رسول الله صلی الله علیه وسلم از فتح فارس،
روم، شام و قسطنطنیه خبر داده بود، آن وعده متحقق شد؛ همان پیامبر از فتح روم (اروپا)
و هند نیز خبر دادهاست که فتح آن منتظر خلافت آینده میباشد.
حزب التحریر این انقلاب جهانی را رقم خواهد زد!
کار و فعالیتِ خستگی ناپذیر حزبالتحریر در میان امت از یکسو،
آمادهگی امت از سوی دیگر، و نیز نگرانیهای روز افزون غرب و تلاشهای دست
نشاندههای غربی در سرزمینهای اسلامی دال بر این است که امت اسلامی در حساسترین
مقطع تاریخی ظهور ِنظم نوین جهانی قرار دارد. باید گفت که حزبالتحریر مؤفق
شدهاست تا پیام وحدت، خلافت و شریعت را در بیش از ۵۰ کشور جهان از مراکش تا اندونیزیا
و از خاورمیانه تا آسیایمیانه و افغانستان به ساکنین این منطقه برساند.
فعالیتهای جهانی حزبالتحریر برای گرفتن قدرت بینالمللی چشمگیر بوده تا جاییکه
خانم «Zeyno Baran» از نکسن سنتر واشنگتن دی سی گزارشی را تحت
عنوان (Fighting the
War of Ideas) در ویبسایت وزارات خارجهی امریکا www.foreignaffairs.comنوشتهاست: «در چند سال اخیر گروه افراطی القاعده فعالیتهای
خشونتآمیز دارد که شهرت زیاد دارد، اما گروه مبدئی یا ایدیولوژیک که از شهرت زیاد
برخوردار نیست جنگ عملی ننموده بلکه مصروف فعالیتهای ایدیولوژیک است؛ آن حزبالتحریر
یا حزب آزادی بخش میباشد که حزب جهانی اسلامی و سنی مذهب است. فعالیتهای حزبالتحریر
ضد ملیتگرایی، آزادیهای غربی، کمونستی و مفکورهی آن بر گرفته شده از دیگر گروههای
رادیکال بوده دوباره ساده و عام فهم شده به مسلمان ارائه میگردد. گروههای دیگر
تعابیر خویش را حق میدانند و یا در یک مسله مانند کشمیر و یا فلسطین متمرکز است
اما هدف حزبالتحریر فراتر است که مسلمان را از بیعدالتیهایی که بالای شان جریان
دارد؛ همه را تحت بیرق واحد فرا میخواند. دیگر گروههای اسلامی نهتنها که آن را
حریف خود نمیداند بلکه وی را منحیث یک متحد میشناسند. چون طریقهی حزبالتحریر
مادی نیست و در تقابل به آزادی بیان قرار نمیگیرد بناءً راه مبارزه علیه آن دشوار
است.»
حزبالتحریر بیشتر از پنج دهه قبل دستور قانون
دولت خلافت را ترتیب نمود، که اکنون شامل ۱۹۱ ماده میباشد؛ در هر لحظهای که حزبالتحریر
حکومت را تسلیم شود، قابل تطبیق میباشد و این دستور شعار محض نیست، بلکه پیشنویس
قانون و دستور عملی است که مادههای آن از قرآن و سنت و رهنماییهای اجماع اصحاب و
قیاس استنباط گردیدهاست.
امتی که سه روز سپری کردن بدون خلیفه(سپر) برایش جایز نیست؛ متأسفانه
اینک ۱۰۰ سال است که خلافت ندارد. حالا زمان آن فرا رسیده است تا سیاسیون، متنفذین
و جنرالان مسلمین در کابل، قاهره، کراچی، داکا، جاکارتا، تهران، ترکیه و طرابلس و
سایر سرزمینهای اسلامی از دین الله سبحانه وتعالی حمایت کنند و از نقش قدم سعد بن
معاذ رضی الله عنه پیروی نموده به حزبالتحریر نصرت دهند تا وعدهی الله سبحانه
وتعالی در حیات ما تحقق یابد و ما منحیث امت واحد، رهبری جهان را بدست گیریم. صبر و استقامت در مسیر حق نشانهای از موفقیت در
این امتحان است.