اسلام دینی است جهانی و با جهانبینی متفاوت از سایر عقاید
و مبداءها، جهانبینی اسلام بر شناخت دقیق از انسان، حیات و کائنات استوار بوده و
یک دید واقعی و نجات بخش نسبت به زندگی به انسانها ارائه میدهد.
از آدم تا خاتم مسئولیت رسانیدن پیام هدایت به بشریت به
عهدهی پیامبران بوده تا انسانها را از شَر سردرگمیها و زندگی مبتنی بر باورهای
نادرست، بسوی یک زندگی سعادتمند در محوریت هدف واقعی زندگی رهنمون سازند. محمد
صلی الله علیه وسلم به حیث خاتم پیامبران پیام اسلام را منحیث راه حلِ جامع و کُلی
در ابعاد مختلف زندگی تا روز قیامت برای انسانها گذاشته و رسالت خود را کامل کرد.
چنانچه پیامبر صلی الله علیه وسلم با مبارزه و تلاش خستگی ناپذیر سیزده ساله در
مکه، توانست اولین دولت اسلامی را به عنوان یک دستگاه سیاسی برای رهبری امت و
تطبیق اسلام در داخل و حمل آن به بیرون در یثرب پایهگذاری کند. با کامل شدن وحی
الهی و رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم، پس از سه روز ابوبکر صدیق رضی الله عنه
توسط بیعت مسلمانان به عنوان جانشین رسوالله صلی الله علیه از حیث رئیس دولت بودن
و تطبیق و حمل اسلام به منصب خلافت گماشته شد.
از آن روز است که رسالت اسلام به دوش امت گذاشته شده و
خلفا یکی پی دیگری اسلام را به گوشه و کنار جهان توسط دعوت و جهاد حمل کردند. این
سلسله طی قرنهای متمادی دوام آورد تا اینکه در سال ۱۹۲۴م مصادف به ۱۳۴۲ هجری دولت خلافت بر اثر
توطئهی استعمارگران غربی به فروپاشی رفت. مسلمانان طی سیزده و نیم قرن زیر سایهی
دولت خلافت متحد بوده و منبع خیر و عزت شمرده میشدند. غیر مسلمانان نیز زیر چتر
روشنایی اسلام در رفاه و آرامش کامل نیز بسر میبردند. امروزه که یک قرن از نبود
دولت خلافت میگذرد، مسلمانان به انحطاط رفته و اسلام از زندگی شان رخت بستهاست.
امت اسلامی که سالها عهدهدار محو تاریکیها و روشنائی جهان با پیام هدایت
بود، در عصر حاضر خود را مکلف به این
رسالت نمیدانند. رسالتی که الله سبحان و تعالی بالای مسلمانان فرض ساخته است،
امروزه این امت از اسلام و راه حلهای اسلامی دور شده و نظامها و راه حلهای غیر
اسلامی بالای شان سایه افکندهاست. امت اسلامیِ که طی قرنها اسلام را زیر چتر
دولت خلافت به سایر ملتها عرضه میکردند، هم و غم شان گسترش اسلام به جهان و وسعت
قلمرو سرزمینهای اسلامی بود. حالا این امت در تفرق قرار گرفته و به ارزشهای
وارداتی؛ از قبیل: نشنلیزم، دولت-ملت و دموکراسی رو آوردهاند. این همه پس از سقوط
خلافت بود که امت با آن مواجه شد و حالا باید مسلمانان نسبت به خلافت منحیث قضیهی
سرنوشتساز نگریسته و در تلاش برپائی دوبارهی آن باشند.
از سوی دیگر از اثر نبود خلافت نهتنها مسلمانان بل کلاً
بشریت ضرر کردند و از آدرس نظامهای کنونی متضرر گردیدهاند. امروزه در کُل جهان
از شَرّ نظام سرمایهداری در امان نیستند. جهان معاصر با بحرانهای متعدد دسته و
پنجه نرم میکند. سرمایهداری انسانها را بسوی بحران کشاندهاست، از بحرانهای
سیاسی و جنگها گرفته، تا بحرانهای اقتصادی و محیطزیستی و انقراض نسل بشر.
لذا امت اسلامی نهتنها در قبال خود بل در قبال کُلِ
بشریت، طبعیت و حتی حیوانات مکلف اند تا همه را از شَر نظام سرمایهداری رهائی
بخشند. زیرا امت اسلامی بهترین امتی است که با یک دید واقعی نسبت به زندگی و با
جامعترین پیام و راه حلها آراسته شدهاند و پس از ختم نبوت این مکلفیت امت است
تا اسلام را تطبیق و حمل نمایند. چنانچه نزدیک به چهارده صد سال اسلام توسط خلفاء
تطبیق و حمل میشُد. امت اسلامی باید
قضایا را از عینک اسلام ببینند و خود را از چهارچوب مرزبندیهای استعماری و افکار
غلط(دولت-ملت و ارزشهای ملی) آزاد سازند، و منحیث امت واحد قد علم نموده دولت
خلافت را تأسیس نمایند. این مسئولیتی است که بالای امت فرض میباشد تا نهتنها
مسلمانان را از شَر تجاوز و استعمار و ذلت رها سازند، بل بشریت و طبعیت را از شر
ظلم سرمایهداری به سوی خیر و فلاح اسلام دوباره جان دهند.